چکیده:
شهر کربلا محل تدریس سیدکاظم رشتی، شخصیت دوم شیخیان بود. به همین دلیل تعداد قابل توجهی از شیخیان در آنجا حضور داشتند. از همان ابتدای دعوت سیدعلی محمد باب ( 1260 ق.)، افراد مهمی از شیخیان بابی شدند.
به علاوه، این شهر محل موعود برای قیام بود. همچنین، حوزه تبلیغی یکی از برجسته ترین بابیان، آمنه
قرةالعین، شمرده میشد. پس از کشته شدن باب، تعداد زیادی از بابیان آن شهر با ظاهری اسلامی
در میان شیعیان زندگی می کردند.
کثرت جمعیت ایشان باعث شد تا میرزایحیی صبح ازل، در زمان اقامت در بغداد، حاج سیدمحمد اصفهانی
را به عنوان شهید بیان و مرجع ایشان به آنجا بفرستد. برخی بزرگان بابیان چون حاج سیدجواد کربلایی و
ملارجب علی قهیر که هردو از شهداء بیان بودند نیز در آن شهر زندگی می کردند و گاه فعالیتهای تبلیغی هم داشتند.
نتیجه تبلیغاتشان بابی شدن برخی چون میرزامحمدباقر صدرالعلماء بود، که بعدها خود و برخی منسوبانش از بابیان اثرگذار شدند.
تعدادی از مهم ترین افراد بابی شهر کربلا در این مقاله معرفی شده اند. گروهی از بابیان کربلا با توجه به برخی شواهد، به میرزا حسینعلی بهاءالله که آن زمان واسطه صبح ازل و بابیان بود شک برده بودند.
او نیز که نگران مخالفت آنان بود، سعی در رفع آن شکها داشت. پس از آشکارشدن دعوی من یظهره اللهی بهاءالله، ملارجب علی قهیر که در کربلا اقامت داشت نخستین ردیه را بر او نگاشت. به نظر میرسد
به دلایلی چون کشته شدن بزرگان بابی کربلا و یا مهاجرت ایشان از آن شهر، نهان زیستی و کتمان عقیده بابیان (ازلیان) و کم تحرکی نسبی ایشان در تبلیغ و نیز فضای مذهبی حاکم بر کربلا، سیر دعوت بابی در آن شهر به تدریج کم شد. از همین روی، میتوان گفت شهر کربلا از سال 1260 ق. تا حدود سال 1286 ق. (سال کشته شدن ملارجب علی قهیر) به مدت 26 سال پایگاهی مهم برای بابیان بود و پس از آن،
این ویژگی خود را به تدریج از دست داد.
خلاصه ماشینی:
برخی بزرگان بابیان چون حاج سیدجواد کربلایی و ملارجبعلی قهیر ـ که هردو از شهداء بیان بودند ـ نیز در آن شهر زندگی میکردند و گاه فعالیتهای تبلیغی هم داشتند.
او، در آن سالها برخی بزرگان بابی را با عنوان «شهید بیان» مرجع بابیان قرار داد و برادر خود، میرزا حسینعلی نوری ـ مشهور به «بهاء» (بعدها: بهاءالله) ـ را بهعنوان واسطۀ میان خود و شهداء بیان برگزید.
در کنار این گزارشها، سندهایی نیز موجود است که نشان میدهد دعوت باب ـ که با کوشش دومین پیروش، ملاعلی بسطامی، به عراق رسیده بود ـ به همان سال نخست، در کربلا (مرکز شیخیان)، چنان با استقبال روبهرو شد که صدنفر به رونویسی و استنساخ آثارش پرداختند.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) ملامحمدجعفر نراقی، شهید بیان در کاشان و از مخالفان برجستۀ بهاءالله (به تصویر صفحه مراجعه شود) حاج سیدجواد کربلایی (از شهداء بیان) و میرزا محمدتقی ابنابهر (از بزرگان بهائیان) (به تصویر صفحه مراجعه شود) صفحۀ نخست از کتاب ملارجبعلی قهیر (نخستین ردیۀ ازلیان بر بهاءالله) که گفته شده به خط خود اوست.
در متون بابی و بهائی به مخالفت برخی بزرگان آن زمان بابیان چون حاج سیدمحمد اصفهانی (شهید بیان در کربلا)، میرزا محمدهادی قزوینی (شهید بیان در قزوین)، ملامحمدجعفر نراقی (شهید بیان در کاشان)، میرزا محمدحسین متولیباشی قمی و حاج میرزااحمد کاشانی با بهاءالله سخن به میان آمده است.
میرزا احمد امینالاطباء رشتی این شخص نیز در میان بابیان ساکن کربلا در سالهای اقامت صبحازل در بغداد یاد شده است.