چکیده:
با ادعای میرزاعلی محمد شیرازی به عنوان پیامبر جدید عصر حاضر و به دست آوردن پیروانی برای خود،
تعداد قابل توجهی از آنان پس از مرگش مدعی جانشینی او شدند و خود را همان موعود یا من یظهره اللهی معرفی کردند که باب به آن بشارت داده بود.
یکی از این افراد که توانست بابیان بیشتری را به سوی خود جذب کند، میرزاحسین علی نوری ملقب به بهاءالله بود. وی خود را ظهور بعدی معرفی کرد.
پس از این واقعه، بهائیان درپی توجیه دو ظهور پی در پی، باب و بهاءالله، در کمتر از ده سال برآمدند و با ستفاده از آیات قرآن و روایات و همچنین سابقه دو ظهور در ادیان قبل، سعی در اثبات این دو ظهور نمودند. این مقاله به این توجیهات پاسخ م یدهد و نشان می دهد استفاده از آیات و روایات و حتی تاریخ انبیاء در اثبات این امر از اساس غلط است و بهائیان و رهبران بهائی آیات و روایات را تفسیر به رای کردهاند.
خلاصه ماشینی:
کلیدواژهها : باب، بهاءالله، کور و دور، مقتضیات زمانه، رجعت مسیح 1- مقدمه در شب پنجم جمادیالاولی سال 1260 قمری مطابق با 22 می 1844 میلادی، میرزاعلیمحمد شیرازی نزد ملاحسین بشرویهای ـ طلبهای که پس از مرگ استادش سیدکاظم رشتی، به دنبال یافتن رکن رابع جدید بود ـ ادعای بابیت امام زمان علیهالسلام را مطرح نمود (شوقی، قرن بدیع، ص43).
این دور کمتر از هزارسال نخواهد بود و اشرف ادوار محسوب میشود زیرا دو ظهور در آن واقع شده است، یکی ظهور باب و دیگری ظهور بهاءالله (گهرریز، کور و دور بهائی، ص11).
با وجود این مدارک، میتوان گفت برخلاف آنچه باب دربارۀ سال ظهور من یظهره الله گفته است، بهاءالله بیش از هزارسال زودتر ظاهر شده است.
در پاسخ باید گفت حضرت یحیی(ع) صاحب شریعت مستقل و کتاب مستقل نبوده است که حضرت عیسی(ع) بخواهد شریعت ایشان را نسخ کند و شریعت خود را ارائه دهد، لذا اینکه هنوز با عملی نشدن احکام کتاب بیان، پیامبر دیگری آن کتاب را نسخ نماید و شریعت خود را پایهگذاری کند، در تاریخ بیسابقه است و با استفاده از این دلیل نمیشود دو ظهور باب و بهاءالله را با دو شریعت مستقل توجیه نمود.
نکتۀ آخر اینکه باب ظهور «من یظهره الله» را در کتاب بیان بین 1511 تا 2001 سال بعد مطرح نموده است که این هم ادعای من یظهره اللهی بهاءالله را رد میکند.