چکیده:
جایگاه انسان درنظام سیاسی و حقوق سیاسی او مسئلهای است مهم که معیار تقسیمبندی انواع حکومتها قرار گرفته است. از سوی دیگر، تبییننشدن حقوق سیاسی انسان در حکومتهای دینی یا بیتوجهی حکومتهای مبتنی بر دین به آن، موجب مترادفدانستن نظامهای دینی با رژیمهای استبدادی شده است. درپژوهش حاضر، با بررسی سیره سیاسی و حکومتی حضرت علیA در نهجالبلاغه، حقوق سیاسی انسان در حکومت اسلامی بررسی میشود که میتواند معیار مناسبی برای حکومتها و گروههای اسلامی در جهان اسلام باشد. یافتههای پژوهش نشان میدهد بر اساس آموزههای نهجالبلاغه، انسان فارغ از هر گونه تقسیمبندی، در حکومت اسلامی دارای حقوقی چون حقّ تعیین سرنوشت وانتخاب حاکمان، آزادی سیاسی، نظارت برمسئولان، مشورت، نصیحت کارگزاران، جلب رضایت عمومی، آگاهی از مسائل حکومتی، حفظ اسراروحریم خصوصی، امنیت وتساوی دربرخورداری از حقوق است وحکومت اسلامی مکلّف به تامین این حقوق است.
The position of Man in political system and political rights is amongst most important issues which has attracted the attention of different thinkers and served as the standard on the basis of which they have categorized governments. Leaving the political rights of man unexplained in religious or religious-based governments has resulted in viewing these governments as despotic. For the same very reason, the current research was an attempt to investigate the political and governmental practice of Imam Ali (a) in Nahj al-Balgha to shed light on the political right of Man in Islamic government which can be served as an adequate standard for Islamic governments and groups throughout the world of Islam. The findings show thaton the basis of instructions of Nahj al-Balagha, human being enjoys some political rights including the right to select his ruler and his own destiny, political freedom, supervising authorities, consulting authorities, advising authorities, being generally satisfied (of the government), knowing about governmental issues, secured and equal rights and secured individual property and sephere. In other words, Islamic governemtn is charged with a duty to secure and fulfill these basic rights.
خلاصه ماشینی:
یافته های پژوهش نشان میدهد بر اساس آموزه های نهج البلاغه ، انسان فارغ از هر گونه تقسیم بندی ، در حکومت اسلامی دارای حقوقی چون حق تعیین سرنوشت و انتخاب حاکمان ، آزادی سیاسی ، نظارت بر مسئولان ، مشورت ، نصیحت کارگزاران ، جلب رضایت عمومی، آگاهی از مسائل حکومتی، حفظ اسرار و حریم خصوصی، امنیت و تساوی در برخورداری از حقوق است و حکومت اسلامی مکلف به تأمین این حقوق است .
بنابراین ، باید روایاتی از این دست را از باب استدلال به مسائلی دانست که برای مخاطب پذیرفتنی است و هرگز نمایانگر باور و عقیده استدلال کننده نیست ، چنانچه برخی در این باره می نویسند: آنچه از امیرالمؤمنین در نهج البلاغه و غیر آن در زمینه احتجاج به بیعت نقل شده است ، از باب قاعده الزام است ، چنان که خداوند، مؤمنان را به التزام به آنچه ملتزم شده اند، یعنی عمل به قرآن و پیروی از رهبری پیامبر اکرم مؤاخذه می کند، نه آنکه بیعت با علی بن ابی طالب ع علت حق حاکمیت آن حضرت شده و حضرتش برای تثبیت موقعیت سیاسی خود به آرای مردم استدلال کرده باشد (جوادی آملی، ١٣٦٦: ١٨-١٩).
سیره عملی حضرت علیع نیز در دوران حکومت خود نشان دهنده وجود این حق انسان در داشتن آزادی سیاسی بوده است .
یکی از فرمان های مهم حضرت علی ع به مالک اشتر نیز بیانگر این حق سیاسی مهم انسان در حکومت اسلامی است .
این پژوهش با بررسی سیره حضرت علیع که در نهج البلاغه تبلور یافته است ، حقوق سیاسی انسان را در حکومت اسلامی استخراج کرد.