چکیده:
سقوط حکومت پهلوی در پی انقلاب اسلامی ایران در دهههای پایانی قرن بیستم از مهمترین رویدادهای تاریخ معاصر ایران و جهان است. انقلاباسلامی از همان روزهای آغازین موردتوجه بسیاری از تحلیلگران حوزههای سیاسی، اقتصادی، جامعهشناسی، روانشناسی و حتی تاریخنگاران بوده است. پیدایش فضای آزاد و طرح موضوعات جدید برای مورخان در اثر سقوط حکومت پهلوی و میل برخی از بازیگران و شاهدان این رویداد برای ثبت و ضبط دادههای خود، انگیزهای در مورخان و موسسات برای توجه به تاریخشفاهی و گردآوری خاطرات شخصیتهای عصر پهلوی و فعالان انقلابی بوجود آورد. تاریخشفاهی عصر پهلوی و انقلاباسلامی مورد توجه بسیاری از موسسات و مراکز برونمرزی و درونمرزی بوده است. یکی از این اولین مراکز طراح و مجری پروژه تاریخشفاهی ایران، مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد است. پروژه تاریخشفاهی ایران دانشگاه هاروارد پس از انقلاباسلامی با حمایت مالی و حرفهای موسسات و دانشگاههای غربی و از همه مهمتر دسترسی آسان به سیاستمداران و کارگزاران نظام سیاسی پیشین در آمریکا و کشورهای اروپایی اجرا گردید. هدف این طرح گردآوری تاریخ شفاهی عصر پهلوی بود. این مقاله میکوشد به روش تحلیلی به معرفی تاریخشفاهی ایران دانشگاه هاروارد، بررسی و تحلیل ساختاری آن بپردازد و با رویکرد پژوهش موضوعمحور، علل وقوع انقلاباسلامی ایران را در تاریخشفاهی کارگزاران حکومت پهلوی بررسی نماید.
Abstract<br /> The collapse of the Pahlavi regime because of the Islamic Revolution of Iran in the decades of the 20th century is one of the most important contemporary historical of events Iran and the world. From the very early days of the Islamic Revolution, many analysts of the political, economic, sociological, and psychological and even historians fields pay much attention to it.<br /> The emergence of free space and the design of new issues for historians as a result of the collapse of the Pahlavi regime and the desire of some actors and witnesses to record their data, created an incentive for historians and institutions in order to analyze the Islamic Revolution based on history Oral.<br /> The oral history of the Pahlavi era and the Islamic Revolution has been the subject of many institutions and centers of overseas and borderline.One of the first centers for designing iranian oral history project is the center for Middle East Studies Harvard University.<br /> Iranian Oral History Project after the Islamic Revolution, was sponsored by the financial and professional backing of Western institutions and, most importantly, easy access to politicians and agents of the former political system in the United States and European countries. The purpose of this project was to collect the oral history of the Pahlavi era.<br /> This article attempts to introduce and analyze the structure of the Iranian Oral History Project of Harvard University based on analytical method and with subject-oriented research, Explain the causes of the Islamic Revolution in Iran in oral history of pahlavi reign agents.
خلاصه ماشینی:
اين پژوهش درصدد پاسـخ بـه پرسـش هـاي زيـر اسـت : اهـداف دانشـگاه هـاروارد از اجـراي برنامـه تـاريخ شـفاهي ايـران چـه بـود؟ از نظـر کـارگزاران حکومـت پهلـوي چـه علـل و عـواملي موجـب وقـوع انقلاب اسلامي و سقوط حکومت پهلوي گرديده است ؟ فرضيه پژوهش بر اين مبناست که در پروژه مذکور که با هدف توليد داده هايشفاهي بـه اجـرا درآمـده است ؛ کارگزاران حکومت پهلوي بدون توجه به امکان نقش خود در وقـوع انقـلاب اسـلامي، مجموعـه اي از علل و عوامل سياسي، اداري، اقتصادي و خارجي را در وقوع انقلاب مؤثر ميدانند.
در اين پژوهش کوشش شده است به روند شکل گيري طرح تاريخ شفاهي ايران و نحوه عملکرد آنان در جمع آوري خاطرات پرداخته شود و با کاربست روش پژوهش موضوع محور در تاريخ شفاهي، علل و عوامل وقوع انقلاب اسلامي را از منظر کارگزاران حکومت پهلوي مورد بررسي قرار گيرد.
چـرا کـه سهولت دسترسي به سياست مداران خارج نشين حکومت پهلوي- و ميل آنها بـه تبرئـه خويشـتن و کتمـان نقش خود در سقوط حکومت -، حمايت هاي مالي خاندان پهلوي و کمک هاي علمي دانشـگاه هـاي غربـي اين فرصت را براي آنان فراهم کرد که در توليد اسناد شفاهي در تاريخ نگاري انقـلاب اسـلامي پـيش قـدم باشند.
ساواک: برخي از راويان در پروژه تاريخ شفاهي ايران بر اين عقيده اند که اقدامات ساواک از جمله عـدم فعاليت در چارچوب قانون (جفرودي، ١٩٨٥: ١٣٩)، ناتواني از تحليل اوضاع اجتماعي جامعه ايـران و عـدم گزارش از فعاليت هاي مخالفين رژيم (باهري، ١٩٨٢: ٥٦٩)، تهيه مقاله «ايران و اسـتعمار سـرw و سـياه » (پژمان ، ١٩٨٤: ٦٨٥)، شکنجه ي مخالفان (علويکيا، ١٩٨٣: ٧٥) و سانسور در مطبوعات در بـروز و تسـريع حوادث انقلاب دخيل بوده است .