چکیده:
هدف: تقابل بین ایران و عربستان یک تقابل سنتی با ریشههای بسیار قدرتمند است و دو کشور به غیر ایفای نقش در قالب راهبرد دو ستونی هنری کیسینجر پیش از انقلاب اسلامی ایران، نتوانستهاند که همگرایی و صلح پایدار را تجربه کنند. بخشی از این کشمکش مربوط به ساختار دینی – مذهبی دو کشور است اما مسئله دین نمیتواند توضیح دهندهی شکلگیری یا آغاز کشمکشهای بین این دو کشور باشد. بنابراین پرسش این است که ریشههای شکلگیری کشمکش بین ایران و عربستان در منطقه و به ویژه در بحران سوریه را چه عواملی تشکیل میدهند؟ روش: برای بررسی دقیق این کشمکش چهارچوب نظری ژئوپلیتیک به خدمت گرفته شد. مقاله حاضر سعی دارد با اتخاذ چهارچوب نظری ژئوپلیتیک ریشههای اصلی آغاز کشمکش بین ایران و عربستان در منطقه با تاکید بر بحران سوریه را مورد بررسی قرار دهد. یافته ها: یافته های این پژوهش حاکی است چهار عامل عمده ژئوپلیتیکی «موازنه تهدید»، «رقابت برای کشب هژمونی در منطقه»، «صفآرایی در تقابل ژئوپلیتیک دو جبهه غرب و شرق» (جنگ سرد جدید) و در نهایت «محور مقاومت و امتداد ژئوپلیتیک ایران از تهران تا مدیترانه» از مهمترین عوامل آغاز کشمکش بین ایران و عربستان میباشند. نتیجه گیری: مولفههای هویتی – هنجاری نقش کاتالیزورهای تشدید کشمکش بین ایران و عربستان دارند و در قالب دو شکاف عمده مذهبی «شیعه – سنی» و دیگری شکاف ملیتی «فارس – عرب» تجلی می یابند.
Abstract<br /> Objective: The conflict between Iran and Saudi Arabia is a traditional conflict with very strong roots. The two countries have not been able to experience lasting peace and convergence, apart from acting under the format of the twin pillars policy of Henry Kissinger before the Islamic Revolution in Iran. A part of the struggle is related to the two countries’ religious-sectarian structure, but the subject of religion cannot explain the formation or emergence of the struggles between the two countries. Therefore, the question is “what are the roots of the formation of the Iran-Saudi Arabia struggle in the region, especially in the Syrian crisis?”<br /> Methods: In order to thoroughly examine the struggle, the theoretical framework of geopolitics was adopted. The current paper, while adopting the theoretical framework of geopolitics, tries to examine the main roots of the emergence of the Iran-Saudi Arabia struggle in the region, with an emphasis on the Syrian crisis.<br /> Results: The findings of this study show that the four mainly geopolitical factors of “balance of threat”, “competition for hegemony in the region”, “preparations in the geopolitical conflict between the West and the East” (the new Cold War), and finally “the Axis of Resistance and geopolitical expansion of Iran from Tehran to the Mediterranean” are the most important factors behind the emergence of the struggle between Iran and Saudi Arabia.<br /> Conclusion: The identity-normative components act as catalysts to intensify the struggle between Iran and Saudi Arabia and are manifested as two main rifts – one being the religious rift (Shia vs. Sunni) and the other being the nationalistic rift (Persian vs. Arab).
خلاصه ماشینی:
سوم اينکه ايالات متحده با درک شرايط موجود در منطقه پس از آگاهي از سقوط دولت هاي منطقـه که غالبا از متحدينش نيز بودند براي حفظ جايگاه خود سعي داشته خود را با خواسته هـاي مـردم همـراه و همسو نشان دهد و دست از حمايت و پشـتيباني آنهـا برداشـته و ايـن موضـوع موجـب افـزايش نگرانـي عربستان سعودي و کشورهاي حاشيه خليج فارس شده است .
در سطح منطقه اي مداخله در سوريه و يمن و بحرين و لبنـان و عـراق را کـه در راسـتاي تـلاش براي کسب هژموني منطقه اي قلمـداد مـيکننـد و در سـطح داخلـي نيـز دو کشـور تـلاش مـيکننـد تـا فرصت هاي موجود در کشور مقابل استفاده کنند و موازنه را به نفع خود تغيير دهند و به همين دليـل ايـن مسائل باعث ايجاد نوع جديدي از جنگ سرد در منطقه شده است که از آن به عنوان «جنگ سرد اسـلام » ياد ميکنند (کولب ، شافي و زند، ٢٠١٦ ).
اين پنج عامل عبارتند از: تقابل هاي گفتماني که ناشي از تغيير ساختار ژئوپليتيکي منطقه بعد از انقلاب اسلامي ايران است ، موازنه تهديد که در نتيجه تلاش کشورها براي دور کردن تهديـدها در مواقـع شکل گري بحران هاي منطقه اي است ، تلاش براي کسب هژموني که از منظر رابين يکـي از مؤلفـه هـاي موجود در منطقه خاورميانه براي ايجاد تأثيرگذاري در منطقه در راستاي دنبال کـردن اهـداف ژئـوپليتيکي است ، جنگ سرد جديد که به گفته آلترمن و آفتانديليان اکنون خاورميانه را وارد گود کرده و بعد منطقـه اي گرفته است و در نهايت بحث محور مقاومت در برابر محور رقيب که نشان دهنده تلاش ايران براي ايجاد يک موقعيت کليدي در منطقه خاورميانه است .