چکیده:
ابتکار یک کمربند – یک جاده چین مهم ترین مگاپروژه اقتصاد سیاسی بینالمللی در شرایط کنونی است. چین با این طرح، اهداف بزرگی را در زمینه رشد اقتصادی، به خصوص امنیت انرژی، گسترش حوزة نفوذ و تأثیرگذاری در مناطق مختلف، دسترسی به بازارهای جهانی و نیز ایجاد راههای ارتباطی و حملونقل مقرون به صرفهتر دنبال میکند. این ایده به دنبال تسهیل و تأمین انتقال انرژی، کالا و نزدیکگردانیدن نقاط مختلف کرة خاکی به سوی کشور چین است. مقاله حاضر معطوف به تبیین فرصتها و چالشهای همکاری ایران، پاکستان، قزاقستان و چین در قالب این ابتکار با اتکا به روشهای کیفی پژوهش همچون مشاهده و تحلیل اسناد است. در این راستا پرسش اصلی تحقیق اینگونه مطرح میشود که ابتکار جاده ابریشم نوین به مثابه راهبرد سیاست خارجی چین چه فرصتها و چالشهایی برای ایران، پاکستان و قزاقستان به وجود آورده است؟ در پاسخ باید گفت که ابتکار جاده ابریشم به واسطه قدرتیابی سیاسی- اقتصادی چین در عرصه بینالمللی در بخش اقتصادی موجب توسعه و تعمیق روابط تجاری اقتصادی کشورها با یکدیگر، بهرهمندی ایران، پاکستان و قزاقستان از این ابتکار بهعنوان فرصتی برای ارتقای جایگاه در اقتصادی جهانی، ایجاد مسیرهای مختلف خشکی و دریایی و متنوعسازی مبادی واردات انرژی، تأمین، تسهیل و افزایش امنیت انتقال انرژی برای عرضهکنندگان و مصرف کنندگان در جهت تأمین منافع متقابل شده است. در بخش سیاسی، ظرفیتسازی برای برتری منطقهای، تعامل همزمان با شرق و غرب، تلاش برای ایجاد ثبات در کشورهای مستعد ناامنی و افزایش آزادی عمل در صحنه بینالمللی را برای این سه کشور به وجود آورده است. در ذیل چالشها محورهایی همانند تفوق چین بر ساختار ژئواکونومی کشورهای ایران، پاکستان و قزاقستان و تشدید رقابت روسیه، هند، آمریکا در منطقه را نیز به همراه داشته است.
خلاصه ماشینی:
در این راستا پرسش اصلی تحقیق اینگونه مطرح میشود که ابتکار جاده ابریشم نوین به مثابه راهبرد سیاست خارجی چین چه فرصتها و چالشهایی برای ایران، پاکستان و قزاقستان به وجود آورده است؟ در پاسخ باید گفت که ابتکار جاده ابریشم به واسطه قدرتیابی سیاسی- اقتصادی چین در عرصه بینالمللی در بخش اقتصادی موجب توسعه و تعمیق روابط تجاری اقتصادی کشورها با یکدیگر، بهرهمندی ایران، پاکستان و قزاقستان از این ابتکار بهعنوان فرصتی برای ارتقای جایگاه در اقتصادی جهانی، ایجاد مسیرهای مختلف خشکی و دریایی و متنوعسازی مبادی واردات انرژی، تأمین، تسهیل و افزایش امنیت انتقال انرژی برای عرضهکنندگان و مصرف کنندگان در جهت تأمین منافع متقابل شده است.
بنابراین سیاست خارجی چین اهداف چندی را از توسعه طرح جاده ابریشم نوین مدنظر دارد که میتوان آنها را به دو دسته اقتصادی و سیاسی- امنیتی تقسیمبندی کرد: 1- تعمیق همگرایی اقتصادی منطقهای؛ تقویت اهرم دیپلماتیک چین در منطقه؛ ارائه امتیاز به دولتهای پیرامون خود و تضعیف نفوذ آمریکا در این کشورها 2- افزایش تعاملات اقتصادی با کشورهای غربی و جایگزینی مسیرترانزیت زمینی برای صدور کالا به اروپا (این مسیر زمان را به نصف کاهش میدهد) 3- اتصال جادهای از پاسیفیک تا دریای بالتیک و تشکیل شبکه حملونقل آسیای شرقی، غرب و جنوب آسیا 4- افزایش نفوذ در اوراسیا؛ شکلدهی بازار اورآسیایی؛ تضمین جریان انرژی از آسیای مرکزی و روسیه و کاهش ریسک انتقال انرژی از مسیر دریایی تحت کنترل آمریکا (تنگه مالاکا) 5- ارائه الگویی جدید از جهانیسازی و تثبیت الگوهای چینی تجارت و سرمایهگذاری؛ تقویت یوآن در نقل و انتقال مالی بینالمللی و کاهش اتکا به دلار 6- پیشبرد پروژههای توسعه در استان ناآرام غربی (از جمله سین کیانگ)؛ افزایش توان رقابت داخلی و رشد متوازن منطقهای 7- استفاده از ظرفیت تولیدات صنعتی برای ایجاد زیرساختها و تسهیل ورود کالاهای چینی به بازارهای منطقه؛ دخالت در ایجاد زیرساختهای فنآوری اطلاعات منطقه و ایجاد کانالهای تازه برای اعمال نفوذ در منطقه(Yu. 2017: 362) .