چکیده:
امامت جایگاه بیبدیلی در میان آموزههای اسلامی دارد و از همین رو مسئله شناخت امام و معیارهایی که به کمک آن میتوان به این شناخت رسید نیز مسئلهای مهم و قابل توجه خواهد بود اما پیش از ورود به بحث معیارها میتوان با طرح پرسشهای مقدماتی در اینباره به تصویر روشنتری از ابعاد این مسئله دست یافت. پاسخ به پرسشهای یاد شده میتواند بر آنچه از اهلبیت در اینباره رسیده پرتوافکنی کرده و ما را به فهم دقیقتری از فرمایشات آنان برساند. پرسشهای یاد شده بدین قرارند:
چه کسی را و با چه ویژگیهایی را میخواهیم شناسایی کنیم؟ موقعیتهای نیاز به شناخت امام چند گونه است؟ و مشکلات آن کدام است؟ نقش امام در شناخته شدن چیست؟ نقش نیاز و اضطرار مردم به امام در شناخت امام چیست؟ معیارهای شناخت امام برای چه کسانی میتواند راهگشا باشد؟ چه چیزهایی میتوانند معیار شناخت امام باشند؟ آیا امام باید همه معیارهای مذکور در روایات را داشته باشد یا احراز برخی کافی است؟ کدام یک از معیارهای یاد شده در روایات مربوط به دوره حضورند و کدام مربوط به عصر غیبت؟
خلاصه ماشینی:
البته تفاوتی که میان نص و سایر معیارها وجود دارد این است که نص امام بعد را به عینه مشخص میکند و راه را بر هر گونه تفسیر و تأویل میبندد اما سایر معیارها امام را به عینه مشخص نمیکنند بلکه این جستوجوگر است که آن معیار را بر امام منطبق میکند و هنگامی که وجود ان معیار و شاخصه در امام را احراز کرد به این نتیجه میرسد که فلان شخصیت امام است ویژگی یاد شده باعث این میشود که بستر لغزش و نیز سوءاستفاده از این معیارها و طرح ادعاهای بیاساس فراهم شود به عنوان نمونه دانش یکی از معیارهای شناخت امام است دانشی که از طریق آن میتوان امام را شناخت از نظر کمیت و کیفیت دانشی منحصر به فرد است که در غیر امام یافت نمیشود اما با این وجود ممکن است شیادانی با استفاده از جهل مردم از این ویژگی تعریفی حداقلی ارائه کنند و یا بضاعت اندک علمی خود را در قالبی جذاب به عنوان دانش ویژه و علم لدنی به آنان قالب کنند بنابراین تمیز امام از مدعیان و شناخت امام در این دوره نیازمند دقت و وسواس بیشتری خواهد بود.