چکیده:
این تحقیق به منظور رسیدن به تصویری کلی از رابطه خداوند متعال با جهان هستی انجام شده است. بر اساس نظر ابن سینا و در نهایت مقایسه آن با مطالب برآمده از روایات شیعه در تبیین این رابطه انجام شده است. در واقع اگر بسیاری از مباحث فلسفه اسلامی به صورت مرتبط با مباحث دیگر در نظر گرفته شود، به نوعی تبیین کننده موضوع این تحقیق است.
در مجموع در این مقاله بعد از بررسی مجموعه دیدگاه های ابن سینا و نیز مجموعه روایات و مقایسه جهان بینی عقلی با جهان بینی برآمده از روایات به این نکته رسیدیم که برخی از محورهای جهان بینی عقلی ابن سینا با آنچه در روایات آمده است، همسویی ندارد که البته این مسئله در فلاسفه پسین تا حدی حل شده و نوعی همگرایی بین جهان بینی برآمده از عقل و جهان بینی برآمده از روایات در فلاسفه پسین رخ داده است.
The present study aims at gaining a general image of God’s relationship with the universe. According to Avicenna, as compared with what we find in the Shiite hadiths, we have come up with an explanation of this relationship. Indeed, if we consider many of the discussions of Islamic philosophy in relation to other discussions, we would come up with an explanation of the subject of this study.
Altogether, we investigated Avicenna’s view as well as related hadiths and compared the rational worldview with the worldview taken from hadiths to conclude that some of the axes of Avicenna’s rational worldview are not in line with what we find in hadiths. This, however, has been resolved to some extent in the views presented by later philosophers, and we see some sort of convergence between the worldview taken from the intellect and the worldview taken from the hadiths in later philosophers
خلاصه ماشینی:
قسمت پنجم: خلق بر اساس صور مرتسمه در ذات یکی از مباحث مهم در فلسفه ابن سینا تبیین علم پیشین است که در آن ناچار است برای خداوند متعال علم پیشین قائل باشد؛ زیرا خداوند بدون علم پیشین نمیتواند علت مخلوقات باشد؛ در حالی که در موطن قبل از خلقت چیزی نیست که خدا بتواند به آنها علم داشته باشد.
جمعبندی این قسمت: معلولات به صورت ضروری از خدا صادر میشوند و لذا اصل خلقت به قدم خدا قدیم است؛ هر چند که حادث بالذات است؛ تنها فعل صادرشده بلاواسطه از خداوند متعال، عقل اول است؛ خداوند فاعل ایجادی است؛ وجود خدا و مخلوقات متغایر هستند؛ هرچند که برخی از مفاهیم همچون مفهوم وجود به یک معنا بر آنها اطلاق میشود؛ بین خدا و مخلوق اول، مثالی وجود دارد که ممکن است به نوعی شباهت تفسیر شود؛ خلقت خارجی مخلوقات بر اساس صوری است که مخلوق خداوند، و خارج از ذات الهیاند؛ آنچه خداوند میآفریند خیر محض است، ولی لازمه بعضی از خیرها بعضی از شرور هستند که البته آن شرور، حداقلی هستند و امکان خلقت عالم ماده بدون این شرور وجود ندارد.
ولی ظاهرا از کلام امام( این است که ایشان آن را به معنای متکلم بودن و از صفات اضافی در نظر گرفتهاند؛ آنجا که میفرمایند: کلام، صفت حادث است، ازلی نیست؛ زیرا اضافه خداوند متعال موجود نمیشود، مگر با وجود فعل، و فعل حادث است؛ پس اضافه نیز حادث است و لذا حضرت فرمودند: «خداوند بود و متکلم نبود»؛ یعنی خداوند موصوف به اضافه متلکم بودن نبود.