چکیده:
برهان، قیاسی است که از یقینیات تشکیل شده باشد و نتیجه یقینی از آن حاصل شود. برهان به دو قسم لمی و انی، و لمی نیز به لم مطلق و غیر مطلق تقسیم می شود. برهان انی هم به دلیل و ان مطلق و ملازمات عامه تقسیم می شود. منطق دانان و فلاسفه بر آن اند که از میان انواع براهین، تنها برهان لم و ان ملازمات منتج یقین هستند.
علامه طباطبایی با توجه به مبنای خاص خود در بحث عرض ذاتی بر این باور است که در فلسفه نمی توان از براهین لمی استفاده کرد و در فلسفه تنها براهین ان ملازمات جاری می شوند. در این نوشتار به تبیین انواع برهان پرداخته شده و سپس بیان علامه طباطبایی در مورد کارکرد برهان در فلسفه بیان گردیده و در نهایت مقدمات کلام علامه طباطبایی در کارکرد برهان ان ملازمات بررسی و نقد شده است.
The [logical] argument is an analogy consisted of certainties and results in a certain conclusion. The argument is divided into two types of a priori argument and a posteriori argument. The former is divided into absolute a priori and non-absolute a priori. The latter is also divided into reason, absolute a posteriori and general concomitances. Logicians and philosophers maintain that among all types of argument, only a priori argument and a posteriori concomitances result in certainty.
Considering his special foundation in discussion on essential accident, Allama Tabatabai believes that in philosophy, one cannot make use of a priori arguments, and only arguments of a posteriori concomitances are applicable in philosophy. In the present article, we have explained various types of argument, then, mentioned Allama’s statement of the function of argument in philosophy, and finally, we have investigated and criticized the introductions of Allama’s statement regarding the function of a posteriori concomitance.
خلاصه ماشینی:
در این میان علامه طباطبایی قائل است که در فلسفه تنها از براهین إن ملازمات میتوان بهره جست؛ چرا که موضوع فلسفه، در بر گیرنده همه اشیاست؛ لذا معلول چیزی بیرون از آن نمیتواند باشد؛ در نتیجه علتی برای موضوع فلسفه تصور نمیشود تا از طریق آن به معلول پیببریم.
واژه «برهان» عنوانی عام است که بر هر دو قسم لم و إن اطلاق میگردد؛ اما گاه از آن تنها برهان لم قصد میشود و این از باب اطلاق اسم بر قویترین فرد است؛ زیرا اطلاق واژه برهان بر لم و إن به گونه تشکیک است و اطلاقش بر برهان لم به دلیل اینکه حد وسط در آن هم واسطه در اثبات اکبر برای اصغر و هم واسطه در ثبوت اکبر برای اصغر است، قویتر میباشد.
منظور از علت اثبات این است که حد وسط، فقط علت تصدیق به نتیجه است؛ یعنی حد وسط در ذهن ما سبب شده است تا اکبر برای اصغر ثابت باشد.
اشکال دیگری که بعضی از بزرگان مثل استاد جوادی آملی ایراد فرمودهاند، بدین قرار است که اساسا اگر جریان برهان لم در فلسفه را منکر شویم، همه براهین نیز مخدوش میشود و هیچ برهانی منتج و یقینی نخواهد بود؛ چرا که برهان إن با همه اقسام خود به برهان لم باز میگردد؛ زیرا آن گاه که از معلول به علت پی برده میشود، از تلازم بین علت و معلول استفاده میشود؛ در غیر این صورت راهی برای پی بردن به علت از طریق معلول وجود ندارد و دلیل مطلب این است که با شک در علت، هرگز نمیتوان به معلول یقین پیدا کرد، تا از آن پس از طریق معلول به علت، علم حاصل شود.