چکیده:
علامه جعفری فیلسوف شهیر معاصر اسلامی است که نظراتش در باب زیبایی و هنر نسبت به سایر فلاسفه معاصر اسلامی با زیباییشناسی معاصر تشابهات بیشتری دارد. نظرات علامه به دو جهت متمایل به زیباییشناسی در غرب است؛ اول به جهت توجه به قطب ذهنی سوبژه در زیباییشناسی و دوم انحصار هنر در هنرهای زیبا. علامه در نحوه و معیار داوری استحسانی از نحوه تعقل کلیات در حکمت متعالیه بهره گرفته است؛ اما به نظر میرسد این معیار صرفاً برای زیباییهای معقول کارآمد باشد و ازاینرو در این تحقیق معیار داوری مطمح نظر علامه در زیباییهای صوری، خیالی و فوق عقلی بر اساس مبانی حکمت متعالیه و بهخصوص آرای امام خمینیw محک زده شده است. از دیگر مباحث این تحقیق، اقسام هنر از دیدگاه علامه است که از مسائل نو در زیباییشناسی اسلامی است که چهبسا سابقه آن را میان فیلسوفان و محققان اسلامی ماقبل نمیتوان یافت.
Ja'fari is a contemporary Islamic philosopher whose views on beauty and art are more similar in line with contemporary aesthetics than other contemporary Islamic philosophers. Allameh's views are biased towards aesthetics in the West: 1. to pay attention to the mental pole of subject in aesthetics, 2. to monopoly of art in fine arts. Allameh used the manner of universal's intellection on transcendental wisdom in the manner and criterion of beautiful judgment. But it seems that this criterion is only effective for intellectual beauties and so in this article, Allameh's criterion for in formal, imaginary and super-intellect beauties based on the principles of transcendent wisdom and especially the views of Imam Khomeini has been tested. Other topics in this article are all kinds of art from the point of view of Allameh <br />is one of the new issues in Islamic aesthetics that may not be traced back to former Islamic philosophers and scholars.
خلاصه ماشینی:
علامه در نحوه و معیار داوری استحسانی از نحوه تعقل کلیات در حکمت متعالیه بهره گرفته است؛ اما به نظر میرسد این معیار صرفا برای زیباییهای معقول کارآمد باشد و ازاینرو در این تحقیق معیار داوری مطمح نظر علامه در زیباییهای صوری، خیالی و فوق عقلی بر اساس مبانی حکمت متعالیه و بهخصوص آرای امام خمینی( محک زده شده است.
با این تفاوت که علامه در ادامه بحث، زیبایی را امری دوقطبی میداند و زیبایی را با تأثیر آن بر فاعل شناسا تعریف مینماید: «زیبایی و جمال حقیقتی است که در برابر درک آدمی نهاده میشود و موجب تحریک شهود و ذوق و یا احساس خاص زیبایابی میگردد و یا در وضع روان آدمی انبساطی به وجود میآورد» (همان، ص280).
تبعات آنکه زیبایی را امر وجودی بدانیم، آن است که دایره هنر به عنوان امر زیبا نیز تا گستره هر آنچه وجود دارد و فضایل اخلاقی توسع مییابد؛ اما علامه جعفری میخواهد به درک متداول امروزی از انحصار هنر به هنرهای زیبا (موسیقی، شعر، خط، نقاشی، پیکرهتراشی و...
نظر امام خمینی اصل متفرع از تساوق وجود و زیبایی آن است که زیبایی به تمام عرصه وجود گسترده میشود و علاوه بر مخلوقات الهی شامل مصنوعات بشری وآثار هنری و حتی افعال انسانی میشود که در مورد اخیر به حسن اخلاقی تعبیر میشود و محدوده هنر نیز از هنرهای زیبا- مانند شعر، موسیقی و نقاشی- فراتر رفته، همانند تخنه (Techne) در تمدن یونانی، مهارت همراه با فضیلت معنا مییابد (بلخاری، 1388، ص135).