چکیده:
در بسیاری از دادرسیهای کیفری حیثیت افراد در معرض خطر است. از آنجا که حیثیت از آثار فردی و اجتماعی فراوانی برخوردار است و شرع اهتمام به حفظ حیثیت افراد دارد و با توجه به سایر ادله و قواعد در فقه؛ مانند: قاعدۀ لا ضرر، اصل شخصی بودن مجازات و ... و از آنجا که ادلۀ عدم تاثیر حیثیت مانند: اهتمام شرع به حق الناس، عدالت در دادرسی، اجماع و... تمام نمیباشد، اثبات می شود که اگر روند معمول دادرسی کیفریِ مربوط به حق الناس، منجر به آسیب دیدن آبرو شود، بر قاضی لازم است در چارچوب و تحت ضابطۀ مشخص، دادرسی را به گونهای هدایت کند که مانع آسیب حیثیتی شود. در صورتی که امکان جلوگیری از این آسیب نباشد، با توجه به تزاحم لزوم دادرسی و لزوم حفظ حیثیت، لازم است بر اساس قاعدۀ تزاحم عمل نماید.
In many criminal proceedings the honor of people is at risk. Since honor has a lot of personal and social effects, and Shariah endeavors to preserve the honor of individuals, and according to other arguments and rules in jurisprudence, such as: the la zarar principle, the principle of the individuality of criminal liability, etc. and since the reasons for the lack of influence of honor, such as the effort of religious law in the rights of others (haq ul-naas), justice in the proceedings, consensus, etc. are not sufficient, it is proven that if the common procedure related to human right leads to a harm coming to the honor of an individual or individuals, despite the effort of religious law to the rights of others, the judge is required to conduct the procedure within a framework that prevents harming the honor. If it is not possible to prevent this harm, due to the interference with the necessity of proceedings and the necessity of maintaining honor, it is necessary to act in accordance with the rule of interference.
خلاصه ماشینی:
که از آداب القضاء شناخته می شود) توسط برخی فقهاء مورد تحقیق قرار گرفته است ؛ مانند: مرحوم محمد حسن نجفی در جواهر الکلام [٥٠، ج ٤٠، ص ١٣٩] و مرحوم شهید ثانی در مسالک الافهام [٢٧، ج ١٣، ص ٤٢٧] و مرحوم آیت لله گلپایگانی در کتاب القضاء [٣٩، ج ١، ص ٢٤٩]؛ اما از اینکه رعایت تساوی قضایی ، در فرضی که رسیدگی به دعوی موجب آسیب دیدن حیثیت است ، چه اقتضایی دارد، بحثی نشده است .
اهداف و مصالح مترتب بر مجازات است که مجازات را ایجاب می نماید؛ به همین دلیل در برخی شرایط مجازات از فرد ساقط می شود یا زمان و کیفیت مجازات تغییر می کند که به ذکر چند نمونه می پردازیم : در کافی با سند صحیح آمده است : محمد بن یعقوب عن علی بن إبراهیم عن أبیه عن ابن محبوب عن عبد الله بن سنان عن أبی عبد الله (ع ) قال : «السارق إذا جاء من قبل نفسه تائبا إلی الله عز و جل ترد سرقته إلی صاحبها و لا قطع علیه » [٣٨، ج ٧، ص ٢٢٠].
از آنجا که آسیب دیدن حیثیت ، ضرری است که به فرد وارد می شود و در بسیاری مواقع این ضرر، آسیب های فردی و اجتماعی بسیار و حتی در برخی موارد غیر قابل جبرانی را به همراه دارد، اگر رسیدگی به اتهام ، منجر به هتک حیثیت غیر مجرم گردد، باید در روند دادرسی تغییر صورت پذیرد تا از این آسیب که در واقع مجازاتی است بر غیر مجرم ، جلوگیری گردد و حتی در فرض لزوم و أهم نبودن مصلحت رسیدگی ، از رسیدگی جلوگیری به عمل آید؛ خواه دادرسی کیفری مربوط به حقوق الناس باشد یا غیر آن .