چکیده:
این مقاله به بررسی تاثیر وابستگی آلمان به منابع گاز روسیه در راستای میزان توانمندی اتحادیه اروپا جهت اعمال تحریم های موثر علیه روسیه پرداخته و نشان می دهد آلمان به خاطر تمرکز بر ابعاد زیست محیطی سیاست انرژی و سیاست روابط حسنه با روسیه، امنیت اش را از بعد وابستگی به گاز روسیه نادیده گرفته است. در این مقاله استدلال می شود وابستگی بیش از حد آلمان در بخش انرژی به روسیه، توانایی اتحادیه اروپا را برای مقابله با "تجدیدنظرطلبی" (توسعه طلبی) روسیه و تحریم بخش انرژی این کشور محدود کرده است. در ادامه، چند توصیه اساسی در مورد سیاست انرژی آلمان ارائه می شود تا از نفوذ ناروای روسیه بر سیاست خارجی و امنیتی آلمان جلوگیری بعمل آید. در نتیجه گیری، بکارگیری سودمند ابزار رئالیسم نوکلاسیک جهت درک رویکرد آلمان نسبت به امنیت انرژی پرداخته شده و تلاش شده خطرات ایدئولوژی برای بیان ارزیابی صریح از الزامات توازن در صحنه (موازنه تدریجی) را برجسته کند.
This article examines the impact of German dependence on Russian gas supplies for Europe’s ability to apply effective sanctions against Russia. It demonstrates that by focusing on the environmental dimensions of energy policy and a policy of rapprochement with Russia, Germany has neglected the security of supply implications of its dependence on Russian gas. The article argues that Germany’s excessive energy dependence on Russia has limited the ability of the EU to challenge Russian revisionism by targeting its energy sector through sanctions. The article makes a number of energy policy recommendations which will be essential for Germany to avoid undue Russian influence on its foreign and security policies. The article concludes by exploring the utility of Neoclassical Realism in understanding Germany’s approach to energy security. In doing so it highlights the dangers of allowing ideology to cloud a sober assessment of the imperatives of the balance of theat.
خلاصه ماشینی:
با این وجود، گرچه روسیه از عواقب جدی اقتصادی کاهش صادرات نفت به اروپا زیان میبیند، اما چنین تحریمیها برای آلمان و اروپا هم بدون تبعات نخواهد بود: اول اینکه نفت روسیه میتواند با منابع عرضه شده از بازار جهانی جایگزین شود، اما بیشتر نفت روسیه از طریق خطوط لوله به آلمان و دیگر کشورهای اروپایی فرستاده میشود (Energy, 2015).
همچنین توانایی وزارت امور خارجه جهت تعیین جایگاه آلمان در سیاست انرژی اتحادیه اروپا و مذاکره با دیگر شرکای اروپایی نیز از طریق اختصاص منابع و پرسنل بیشتر برای مقابله با پیامدهای سیاست خارجی انتقال انرژی افزایش یافته است.
در حالیکه رابطه ویژه به پایان رسیده است، اما قیمتهای نسبتا پایینی که شرکتهای آلمانی بابت دریافت گاز از روسیه در مقایسه با کشورهای اروپای مرکزی و شرقی پرداخت میکنند، همچنان نقش مهمی در کاهش انگیزه این کشور برای حمایت از طرحهای اتحادیه اروپا جهت افزایش امنیت عرضه گاز دارد.
همانطور که نظریه موازنه تهدید انتظار دارد، تغییر از طریق وابستگی متقابل به سوء ظن بیشتر در مورد اهداف روسیه منجر میشود و وابستگیهای مادی را به دنبال دارد که محدودیتهای مهمی در توانایی قدرت اجرایی برای افزایش امنیت عرضه گاز 3 در سطوح ملی و اتحادیه اروپا میباشد: لذا تمایل صنعت انرژی آلمان برای حفظ رابطه ویژه با شرکت گاز پروم و عدم تمایل سیاستمداران آلمانی جهت مقابله با پیامدهای سیاسی ناشی از افزایش هزینه برای مصرفکنندگان در پی کاهش وابستگی به گاز روسیه ملموس است.