چکیده:
مسئله ماهیت خداوند از مسائل پراهمیت در فلسفه اسلامی است. فلاسفه در مباحث
الهیات بالمعنی الاخ ، پس از اثبات واجب از صفات ثبوتی و سلبی او بحث می کنند.
یکی از صفات سلبی، ماهیت نداشتن حق تعالی است که با بساطت حق رابطه تنگاتنگی دارد.
فیلسوفان معتقدند که بر خلاف وجودهای ممکن که دارای ماهیت اند، خداوند ماهیت
)بالمعنی الاخ ( ندارد و ادله ای را هم برای تنزه حق تعالی از ماهیت، آورده اند که از جمله
این ادله می توان به عدم اجتماع فعل و قبول، جوهریت یا عرضیت واجب، مسبب شدن
وجود حق، تلازم ماهیت و معلولیت، تسلسل در واجبات، ترکیب یا احتیاج در واجب،
حدوث ذاتی حق و... اشاره کرد که مهم ترین آنها، بحث راه نداشتن ترکیب در حق تعالی
در این .» توحید ذاتی « و چه ترکیب در خارج » بساطت ذات « است؛ چه ترکیب درونی
مقاله، ضمن بیان ادله نفی ماهیت بالمعنی الاخ از خداوند، به بررسی ادله و برخی
اشکالاتی که از ناحیه خصم بر این ادله وارد شده است، پرداخته ایم و در آخر، با اشاره
به ناتوان بودن شماری از ادله در نفی ماهیت از خداوند، به این نتیجه رسیده ایم که برخی
ادله در نفی ماهیت از خدا تام هستند و می توان به آنها تمسک جست.
God’s quiddity is among the most important issues in Islamic philosophy. In discussions of theology in its particular sense, after proving the existence of the Necessary Being, philosophers discuss His affirmative and negative attributes. One of the negative attributes is God’s lack of quiddity, which is closely related to His simplicity. Philosophers believe that unlike possible beings that have quiddity, God has no quiddity (in particular sense), and present arguments for God’s lack of quiddity, among them one can refer to the followings ones: non-existence of action and acceptance simultaneously, essentiality or accidental existence of necessary being, causing the existence of God, accompaniment of quiddity and causation, succession in necessary beings, composition or need in necessary being, essential origination of God, …. The most important of these is the non-existence of composition in God the Exalted, whether the internal composition (simplicity of essence) or external composition (essential unity). In this article, while stating the reasons for negation of quiddity in particular sense in God, we investigate the reasons and some objections put forward by the opponents. Finally, we refer to the inability of some arguments in negation of quiddity in God to conclude that some arguments for negating quiddity in God are ultimate and perfect, and one may resort to them.
خلاصه ماشینی:
با توجه به این تعریف ماهیت زمانی مطرح میشود که ترکیب و محدودیتی در کار باشد؛ یعنی ما بخواهیم بگوییم که فلان شیء تا این اندازه محدودیت دارد و نه بیشتر، و همه این مباحث در ممکنات که دارای حد، نقص و محدودیت هستند، مطرح میشود، نه در واجب تعالی که وجودی نامحدود، بسیط و صرف است و هیچ گونه ترکیبی در او راه ندارد.
بررسی و نقد در مقدمه دوم اگر منظور از حاجت، نیاز تحلیلی باشد، استدلال تام نیست؛ چراکه حاجت تحلیلی موجب معلولیت خارجی که لازمهاش تقدم علت به سبب وجودی خارجی بر معلول باشد، نیست؛ اما اگر منظور از حاجت، نیاز در واقع و خارج باشد، این ممنوع است؛ زیرا عروض وجود بر ماهیت، خارجی نیست؛ بلکه تحلیلی است؛ یعنی عقل، ماهیت من حیث هی هی را که خالی از وجود است، لحاظ میکند و سپس به آن وجود میدهد، و شکی نیست که وجود من حیث هی هی اعتباری است.
بله، امکان ماهیت و عدم امتناع آن به معنای جواز تحقق آن در خارج است؛ ولی لازمهاش این نیست که وجود افراد بینهایت برای آن امکان داشته باشد؛ چرا که طبیعت، با وجود فرد واحد یافت میشود و این امکان را دارد که فرد ثانی برای آن بما هو فرد ثانی، ممتنع بالذات باشد؛ مانند عنوان «اعلم العلما» که هم کلی است و هم ممکن؛ ولی امکان ندارد که دو فرد داشته باشد؛ زیرا اگر دو فرد باشد، دیگر اعلمیت معنا نخواهد داشت.