چکیده:
کتاب جانورنامه نوشتهٔ محمدتقی انصاری کاشانی تا چندی پیش به عنوان تبیین نظریهٔ تکامل داروین معرفی میشده است. اخیراً آقای عرفان خسروی در مقالهای تخصصی این باور را بهدرستی رد کرده ولی معتقد است که هیچگونه برداشت تکامل زیستی از کتاب جانورنامه جایز نیست. در این مقاله مهمترین منابع کتاب جانورنامه معرفی میشوند و ضمن بررسی محتوای این کتاب در پرتو کشفها و نظریههای مطرح شده در تاریخ طبیعی و زیست شناسی سدههای ۱۸ و ۱۹ میلادی استدلال مىشود، که بر خلاف ادعای خسروی، جانورنامه در بخش بسیار مهم خود که به پیدایش جانداران و تاریخ زیست میپردازد، به روند تکاملی جانوران اشارههای متعدد دارد و میتوان رابطۀ نزدیکی بین مبنای نظری جانورنامه و لامارکیسم دید و نوآوریهای لامارک و پیروانش را نیز در جانورنامه بهخوبى مشاهده کرد.
Janiwarnama, written by Muhammad Taqi Ansari Kashani, has been thought to reflect a Darwinian view of natural evolution. In a recent article Erfan Khosravi correctly argues that this attribution is not justifiable. However, he goes further and claims, that Janiwarnama does not presents any view of evolution at all. In this article, first the main sources of Janiwarnama will be introduced and then by considering its content, it will be argued that in many parts of the book an evolutionary process akin to views of Lamarck and his followers can readily be found
خلاصه ماشینی:
او براي توجيه اين نتيجه گيري به رده بندي جانوران و نردبان طبيعت در جانورنامه و «رواياتي که از کامل شدن تدريجي مرتبه و پيچيدگي ساختار جانداران به دست مي دهد» اشاره ميکند ولي ربطي ميان گفتۀ انصاري کاشاني و نظريۀ تکامل نمي بيند بلکه معتقد است که آن «صرفا تعبيري است ذات گرايانه از تاريخ طبيعي ؛ يعني تغيير يا سکون جانوران را ناشي از استعداد ذاتي آنها مي شمرد» (همو، ص ٢١٣).
در اين مقاله محتواي کتاب جانورنامه با مقابله با منابع آن در پرتو کشف ها و نظريه هاي مطرح شده در تاريخ طبيعي و زيست شناسي سده هاي ١٨ و ١٩ ميلادي از نو بررسي خواهد شد و با آوردن شواهد استدلال ميکنيم ، که جانورنامه در بخش بسيار مهم خود که به پيدايش جانداران و تاريخ زيست مي پردازد، به روند تکاملي جانوران اشاره هاي متعدد دارد و مي توان رابطۀ نزديکي ميان مباني نظري جانورنامه و لامارکيسم ديد و نوآوري هاي لامارک و پيروانش را نيز در جانورنامه به خوبي مشاهده کرد.
چون خسروي اصطلاح «ذات گرا» را براي توصيف نقطه نظر جانورنامه نسبت به طبيعت به کار برده است ، براي روشن شدن اين ابهامات به جا است در ابتدا شمه اي از تاريخ زيست شناسي قرن هجده و نوزده ميلادي در اروپا و به خصوص در فرانسه را در رابطه با نظريۀ تکامل بياوريم ، و همچنين اجمالا به تحقيقات وکشفيات ميلن ادواردز اشاره کنيم ، تا بتوان مطالب مطرح شده در جانورنامه را با مقايسه در جايگاه تاريخي خود دقيق تر مشخص کنيم .