چکیده:
آیین «سیک» به اعتقاد بسیاری، حاصل ترکیب آموزههای اسلامی و برهمایی است. باید آیین سیک را بیشتر شناخت، تا راه برای نقد کلامی آن گشوده شود؛ از این رو، برای فراهم آوردن مقدمات این کار، عقاید مبنایی آن را با آموزههای اسلامی ـ شیعی مقایسه میکنیم. در خداشناسی اسلامی از توحید در ذات، صفات، افعال و عبودیت گفته میشود که اساس دین است. در آیین سیک، مفهوم «یگانگی» گرانیگاه است. خدای «متعال» و «در همهجا حاضر» سیکها، خالق جهان است؛ همانطور که در اسلام عقیده این است. بنا به فرجامشناسی اسلامی، روح هنگام مرگ از بدن جدا میشود، تا روز قیامت در عالم برزخ میماند، روز قیامت به بدن میپیوندد و در درگاه عدل الهی حاضر میشود؛ ولی سیکها به «آواگوان» به معنای چرخه تولد و مرگ معتقدند. آیین سیک در خداشناسی با اسلام قرابت دارد و متاثر از آن است، اما در بحث فرجامشناسی با آیینهای برهمایی و هندی قرابت دارد.
خلاصه ماشینی:
برخی از اندیشوران سیک تلاش داشتهاند تا اصالتی برای متون مقدس خود که در گورو گرنت گرد آمده است، قائل شوند (Singh, 1996)؛ البته به نظر میرسد این تلاش همراه با تکلف است، زیرا زمانی میتوان برای این متون اصالت قائل شد که این متون به خداوند سبحان و فرستاده او منتسب شوند، در حالی که هیچگاه بنیانگذار این آیین، ادعای پیامبری نکرد و هیچگاه نگفت که اذن الهی برای بنای دینی نو دارد؛ این در حالی است که از آیات قرآن (توبه: 31) این برداشت میشود که تنها راه برای دریافت تعالیم اصیل توحیدی، داشتن اذن الهی است.
بر مبنای عقیده سیکها، روح انسانی که مراحل جمادی، نباتی و حیوانی را پیموده است باید به رستگاری، که همان یکی شدن با خداست، برسد؛ در غیر این صورت، روح او به همان مرحله ابتدایی میرسد و باید همان 8/4 میلیون زندگی را دوباره طی کند تا بتواند به مرحله انسانی برسد؛ در حالی که در آیین هندو ممکن است روح انسانی که به «موکشا» (یعنی رهایی از این چرخه تناسخ) نرسیده است، بعد از مرگ وارد بدن انسانی دیگر شود و ضرورتی به طی کردن تمام مراحل از ابتدا ندارد.
البته به نظر، ادعای ازلی بودن روح با برخی اعتقادات خود آیین سیک نیز در تضاد است؛ چنانکه در کتاب مقدس آنها آمده است: «وقتی که تنها خدا موجود بود، چه کسی با گناه و فریبآلوده بود، وقتی تجسم نور الهی فقط در نور خودش پوشیده بود، پس چه کسی گرسنه و سیر بود» (GGS: 291).