نویسنده: حبیبی، محسن؛ مشکی، محمد حسن؛
اندیشه علامه طباطبایی پاییز و زمستان 1396 - شماره 7 (26 صفحه - از 93 تا 118 )
بحث عالم ذر از دیرباز تاکنون از جمله مباحث پرچالش میان مفسران قرآن کریم، متکلمان و فلاسفة مسلمان بودهاست. ریشة این مسائل هم مربوط به آیة 172 از سورة اعراف و احادیث وارده پیرامون آن میباشد. ملاصدرا آن را متعلق به عالم عقول یا علم الهی میداند و معتقد است این عالم که در آن خداوند از همة اولاد آدم اقرار به ربوبیت خود را گرفته، مربوط به عالمی به نام عالم عقول مفارق است. به نظر صدرا، در عالم ذر همین وجودات نفسانی عالم دنیا به صورت بسیط و دارای وحدت جمعی موجود هستند و حقیقت توحید به انسان فهمانده شدهاست، اما علامه طباطبایی میگوید این عالم همان نشئة ملکوتی انسان است که در عین اینکه جنبة ملکی دارد، اگر به وجود ملکوتی خود از راه دلش توجه کند، آن معارف کلی توحیدی را درک میکند. جوادی آملی با وجود آنکه در مبانی فلسفی معتقد به حکمت متعالیة صدرایی است و خودش هم شاگرد بارز علامه طباطبایی است، اما در این زمینه، اندکی از استادان خود فاصله میگیرد و میگوید این عالم همان فطرت و سرشت انسان است؛ یعنی عالم ذر و میثاق، همان عالم فطرت و شهود قلبی است. به نظر او، هرگاه انسان به ساختار درون خود رجوع کند، چون خدا او را با سرمایة توحیدی خلق فرمودهاست، میتواند آن حقایق کلی توحید ربوبی را درک کند. به نظر نویسندگان، سخن هر سه نفر از باب حمل شایع و مصداق به یک چیز برمیگردد وآن وجود نشئهای به نام ذر، بدون تقدم زمانی و واجد تقدم رتبی و مکانی نسبت به عالم طبیعت است که در آن حقایق توحیدی بر انسان عزضه شدهاست، ولی آنچه که با ساختار کلام وحی و اشهاد انسانها بر نفوس خویش سازگارتر مینماید، بیان علامه جوادی آملی است.
خلاصه ماشینی:به نظر صدرا، در عالم ذر همین وجودات نفسانی عالم دنیا به صورت بسیط و دارای وحدت جمعی موجود هستند و حقیقت توحید به انسان فهمانده شدهاست، اما علامه طباطبایی میگوید این عالم همان نشئة ملکوتی انسان است که در عین اینکه جنبة ملکی دارد، اگر به وجود ملکوتی خود از راه دلش توجه کند، آن معارف کلی توحیدی را درک میکند. پس میتوان گفت که انسان در اثر اتصال خود به بخش عقلانی وجودش که همان مرتبة اعلای حقیقت و وجود نفس است، میتواند مظهر و مظهر صفات افعالی خدای متعال شود؛ چه اینکه حقیقت عبودیت چنین است و معنای خلیفة الهی بودن او هم همین است، وگرنه اگر خلیفه و جانشین کسی باشد که موجودیت وحدانی او را درک نکند و یا درک کند، اما هیچ یک از افعال او شباهتی به مستخلفعنه نداشته باشد، چگونه خلیفة پروردگارش خواهد بود؛ چنانکه امام صادق(ع) به فضیل فرمود: «"یا فضیل العبودیة جوهرة کنهها الربوبیة فما فقد من العبودیة وجد فی الربوبیة: ای فضیل، بندگی خدا گوهری است که باطن و عمقش همان ربوبیت خداست. ملاصدرا برای نفس بشری سه نشئة عقلی، مثالی و طبیعی در نظر میگیرد و از دیدگاه او، تقدم روح بر بدن همان وجود نفس به اعتبار نشئة عقلی اوست که اینگونه مینماید که وی اتصالی بین این سه نشئه، چونان مثل افلاطونی با نفوس در عالم دنیا قائل است که در طبیعت نفس انسان، دارای اضعف وجود است و تلاش میکند تا به حقایق بالاتر و عالم عقول، یعنی اقوی مرتبة وجود دست یابد و توجه نماید که در آنجا آن حقایق توحیدی را درک میکند؛ یعنی به نظر میرسد او با این اقدام میان روایات خلقت ارواح با نظریة جسمانیةالحدوث بودن نفس پیوندی ایجاد کردهاست؛ زیرا نفس در عالم ماده را جلوهای از آن نفس موجود در عالم عقول مفارق تلقی میکند و البته نه به صورت تجافی، یعنی به این معنا نیست که همان نفس از عالم بالا به زمین بیاید، بلکه این به شکل تجلی خواهد بود.
کلیدواژه ها:میثاق ربوبیت ، عالم فطرت ، عالم ذر ، عالم عقول ، علم الهی
- دریافت فایل ارجاع :
(پژوهیار,
,
,
)