چکیده:
ﻣﻨﻄﻘﻪﮔﺮاﯾﯽ ﯾﮑﯽ از ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ ﻣﺼﻄﻠﺢ و ﭘﺮﮐﺎرﺑﺮد در ﺣﻮزة ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت رواﺑﻂ ﺑﯿﻦاﻟﻠﻤﻞ و ﻣﻨﻄﻘﻪای اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﻫﻤﮑﺎری ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ ﭼﻨﺪ دوﻟﺖ واﻗﻊ در ﺣﻮزة ﺟﻐﺮاﻓﯿﺎﯾﯽ ﺧﺎص و دارای ﻫﺪفﻫﺎی ﻣﺸﺘﺮک ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ و اﺷﮑﺎل ﻣﺨﺘﻠﻔﯽ از ﺳﯿﺴﺘﻢﻫﺎی اﺗﺤﺎد ﻧﻈﺎﻣﯽ، اﺗﺤﺎدﯾﻪﻫﺎی اﻗﺘﺼﺎدی و ﻗﻄﺐﺑﻨﺪیﻫﺎی ﺳﯿﺎﺳﯽ را
درﺑﺮ ﻣﯽﮔﯿﺮد. ﻣﻮﺿﻮع اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﻣﻨﻄﻘﻪﮔﺮاﯾﯽ اﻣﻨﯿﺘﯽ و ﻣﻮرد ﺧﺎص آن ﺟﻬﺎن اﺳﻼم اﺳﺖ. ﺳﺆال اﺻﻠﯽ
ﭘﮋوﻫﺶ ﻋﺒﺎرت از اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ: ﭼﻪ ﻣﻮاﻧﻌﯽ ﺑﺎﻋﺚ ﺗﻀﻌﯿﻒ ﯾﺎ ﻋﺪم ﺷﮑﻞﮔﯿﺮی ﻫﻤﮑﺎریﻫﺎی اﻣﻨﯿﺘﯽ ﻣﻨﻄﻘﻪای در ﺑﯿﻦ ﮐﺸﻮرﻫﺎی اﺳﻼﻣﯽ ﺷﺪه اﺳﺖ؟ در اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ از ﺗﺌﻮریﻫﺎ و ﻣﺒﺎﺣﺚ ﻧﻈﺮی ﻣﺘﻔﮑﺮان ﺣﻮزه رواﺑﻂ ﺑﯿﻦاﻟﻤﻠﻞ در ﺧﺼﻮص ﻣﻨﻄﻘﻪﮔﺮاﯾﯽ ﺑﺮای اﯾﺠﺎد ﺑﻨﯿﺎﻧﯽ ﺗﺌﻮرﯾﮏ ﺑﺮای ﻣﺒﺎﺣﺚ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ. اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ از ﻧﻮع ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎی ﮐﯿﻔﯽ اﺳﺖ و ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﯾﻨﮑﻪ در ﭘﯽ ﮐﺸﻒ ﺷﻮاﻫﺪ و اﺳﺘﻨﺎدات ﺑﻮده ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ دادهﻫﺎی اﺳﻨﺎدی و ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪای ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺷﺪهاﻧﺪ. ﺑﺮ اﺳﺎس ﺗﺤﻠﯿﻞ دادهﻫﺎی ﺑﻪ دﺳﺖ آﻣﺪه ﻋﻮاﻣﻠﯽ ﭼﻮن: وﺟﻮد زﻣﯿﻨﻪﻫﺎی ﻧﺎﻣﻨﺎﺳﺐ ﺳﯿﺎﺳﯽ، اﻗﺘﺼﺎدی و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، ﺗﻀﺎدﻫﺎی اﯾﺪﺋﻮﻟﻮژﯾﮑﯽ و ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ، ﻧﺎﻫﻤﮕﻮﻧﯽ در ﺳﻄﺢ ﺗﻮﺳﻌﻪ و ﻧﯿﺰ ﻣﺪاﺧﻠﻪ ﺑﺎزﯾﮕﺮان ﻓﺮاﻣﻨﻄﻘﻪای و ﺑﯿﻦاﻟﻤﻠﻠﯽ ﻣﻮﺟﺒﺎت ﻋﺪم ﺷﮑﻞﮔﯿﺮی و ﻧﯿﺰ ﺗﻀﻌﯿﻒ ﻣﻨﻄﻘﻪﮔﺮاﯾﯽ اﻣﻨﯿﺘﯽ ﺑﯿﻦ ﮐﺸﻮر ﻫﺎی اﺳﻼﻣﯽ را ﻓﺮاﻫﻢ آورده اﻧﺪ.
خلاصه ماشینی:
از آنجايي که توزيع قدرت در نظام بين الملل و مفاهيم قدرت و امنيت دستخوش تغييرات قابل توجهي شده اند، امکان حضور قطب هاي جديدي چون جهان اسلام در نظام بين الملل مورد انتظار است و ديگر آن که با توجه به بلوکبنديهاي منطقه اي در عصر حاضر و مسئله امنيت براي کشورهاي هر منطقه بيشک براي کشورهاي اسلامي نيز ترتيبات امنيتي از اهميت خاصي برخوردار است ، زيرا منطقه گرايي امنيتي قدرت کشورهاي اسلامي را به هم ديگر پيوند ميدهد و بر ميزان قدرت آنان ميافزايد که خود امکان تعامل مؤثر با يکديگر و نظام جهاني را فراهم ميکند و در غير اين صورت و همانند وضعيت فعلي کشورهاي اسلامي به دنبال ترتيبات امنيتي با حضور کشورهاي غير اسلامي خواهند بود.
ديگر آنکه که جهان اسلام در شرايط متحول و دگرگون ساز با تغييرات گسترده جهاني، منطقه اي و ملي نميتواند بي تفاوت باشد و فقط تغييرات آن را درک کند بلکه ضرورت دارد تا با اتخاذ رويکرد فعال و آينده نگر نسبت به شکل دهي نظم مطلوب منطقه اي و جهاني ،راهبرد مؤثري انتخاب نمايد بنابراين پژوهش در خصوص موانع ايجاد همگرايي امنيتي براي کشورهاي اسلامي که غالباً در منطقه پرآشوب (منطقه خاورميانه وآفريقا) و نامتوازن به لحاظ اقتصادي، سياسي واجتماعي واقع شده اند و هم از لحاظ داخلي و هم از نظر دخالت هاي قدرت هاي بزرگ داراي مشکلات عديده اي هستند ضروري به نظر ميرسد.
بنابراين همانگونه که در بحث نظري و بالأخص در بحث هاي کانتوري و اشپيگل آمده است همگرايي منطقه اي داراي سه بعد اقتصادي، اجتماعي - فرهنگي و سياسي - امنيتي است که هر کدام از آنها نيز داراي ابعاد و ويژگيهاي خردتري هستند و در اين پژوهش با توجه به وضعيت کشورهاي اسلامي مورد بحث و بررسي قرار ميگيرند.