چکیده:
در این مقاله در چارچوب مکتب کینزی جدید، به منظور بررسی آثار اقتصادی بکارگیری سیاست حداقل دستمزد بر متغیرهای اقتصاد کلان، یک مدل تعادل عمومی پویای تصادفی(DSGE) برای یک اقتصاد باز و کوچک صادر کننده نفت، متناسب با ساختار اقتصاد ایران در دامنه زمانی1370 لغایت 1395 شبیهسازی و برآورد شده است. در مدل فوق چسبندگیهای اسمی (دستمزد و قیمت) و عادات مصرفی در بخش مصرف کننده در نظر گرفته و به منظور واقعی سازی شرایط اقتصادی کشور، بازار کار به دو بخش نیروی کار ساده و ماهر طبقهبندی شده است. هدف اصلی در این مطالعه پاسخ به این سوال است که تعیین وتعدیل حداقل دستمزد سالیانه مبتنی بر مکانیسم شاخص تورم قیمت مصرفکننده (CPI) در شرایطی که اقتصاد در معرض تکانههای ناشی از عرضه و تقاضای اقتصاد و سیاستهای پولی و مالی قرار دارد، باعث ایجاد چه واکنشهایی بر روی متغیرهای اقتصادکلان شامل تولید ناخالص داخلی، مصرف، تورم (شاخص قیمت مصرف کننده)، اشتغال و دستمزد کل میشود. نتایج حاصل از شبیه سازی و برآورد این مدل که حاکی از تطابق گشتاورهای دادههای شبیهسازی شده با دادههای دنیای واقعی و بر پایه کالیبراسیون است، نشان میدهند که افزایش حداقل دستمزد در اقتصاد میتواند ضمن افزایش تورم وسطح دستمزدکل باعث کاهش میزان تولید ناخالص داخلی، مصرف و سرمایهگذاری شود .
In this paper ,in order to investigate the economic effects of the minimum wage policy on macroeconomic variables in the framework of the new Keynesian theory, a dynamic stochastic equilibrium general (DSGE) model has been simulated and estimated for an open and small oil exporter economy conforming with the structure of Iran's economy in the range from 1370 to 1395 .In the above mentioned model, nominal rigidity (wages and prices) and consumer habits are considered to be in line with the economic condition of the country, the labor market is classified in to sectors of unskilled and skilled labor. The main purpose of this study is to find an answer determining the annual minimum wage based on the CPI mechanism, in which the economy is exposed to supply demand shocks and monetary and financial policies, impacts on the macroeconomic variables, namely GDP, inflation, employment and total wage growth. The results of the simulation and estimation of this model, which show that the simulated data torques are consistent with real-world are based data based on calibration, show that by an increase in the minimum wage can contribute to not only a rise in inflation and total wage level, but also a fall in GPD, consumption &investment in the short time.
خلاصه ماشینی:
بر اين اساس و در چارچوب مطالعات پورتر، هسته اصلي اين مطالعه بدين صورت مطرح ميشود که آيا استفاده از سياست حداقل دستمزد در ايران به عنوان ابزاري براي حفظ قدرت خريد کارگران در شرايطي که اقتصاد در معرض تکانههاي متفاوت عرضه و تقاضاي اقتصاد قرار دارد ميتواند باعم ايجاد نوسانات مثبت و منفي در متغيرهاي اقتصاد کلن شود و يا صرفاً بر مبناي فلسفه و ماهيت وجودي آن کارکرد اجتماعي داشته و دولت ميتواند بدون نگراني از پيامدهاي آتي آن نسبت به افزايش حداقل دستمزد در جامعه اقدام نمايد.
maria Heberer با مروري بر عملکرد اجراي اين سياست در ايران )که بر مبناي تورم سال گذشته و با چانه زني در شوراي عالي دستمزد تعيين ميشود( و بازخورد ناشي از آن مشاهده ميشود، علي رلم اين که مطابق ماده ١٣١ قانون کار٨در نظر بوده است ميزان حداقل دستمزد به منظور حفظ قدرت خريد کارگران از ميزان افزايش تورم در هر سال کمتر نباشد، لکن مطالعات نشان ميدهند برآيند بکارگيري اين سياست بدين روش نه تنها در حمايت درآمدي از کارگران حداقل دستمزد بگير موفق نبوده، بلکه به دليل ايجاد انگيزه در کارفرمايان براي کاهش هزينه هاي ساير سطوح نيروي کار، سطح متوسط دستمزد واقعي نيز در اقتصاد کاهش يافته است.
Monetary Policy Analysis in the Iranian Economy in the framework of Stochastic General Equilibrium Model, Journal of Economic Modeling, 5 (13), 1-22.
Is the effect of minimum wages on inflation in Iran is related to the macroeconomic business cycle, Journal of Economic Modeling Research, 7(26), 41-64.