چکیده:
در جامعه پسامدرن، جاییکه نظام اقتصادی، افراد را به سوی مصرفگرایی میکشاند، شرکتهای بزرگی تاسیس شده اند که با در دست گرفتن تولید، از جمله تولید «هنر پرفروش»، خودنمایی میکنند. این شرکتها بیشتر در ساختمانهای بسیار بلند قرار دارند، برجهایی شبیه به «یومیموتو» در کتاب ترس و لرز اثر املی نوتوم. معماری اینگونه ساختمانها با توسعة پسامدرن حاصل از پیشرفت صنعتی قرن بیستم مطابقت دارد. برج، که یکی از بارزترین شکلهای معماری پیشرفتة معاصر شهری است، در واقع نماد سلطة تجارت بر زندگی است. آسیای دور، جاییکه داستان در آن به وقوع میپیوندد، با پیشرفت سریع اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم، دارای آسمانخراشهای گوناگونی شدند. با این وجود، باید اشاره نمود که روابط میان برج شهری و ترس و لرز املی نوتوم به رابطة این کتاب با ژانر به اصطلاح تجاری محدود نمیشود. چرا که در خوانش رمان در مییابیم که معماری برج، هم با ساختار روایی و هم با ساختار نوشتاری داستان در ارتباط است و حاصل آن متن- سازهای نظاممند است. به این منظور، در ابتدا رابطه معماری و ادبیات را مرور خواهیم کرد. سپس به تحلیل کتاب ترس و لرز و نقشهای عاملی معماری و عناصر آن در متن خواهیم پرداخت.
خلاصه ماشینی:
در قرن بیستم و در عصر پسامدرن ، جائی که جامعـه مصـرف گـرا نماد پیشرفت اقتصادی و تجاری است ، به غیر از برج سازٔە دیگری نمی تواند نماد و بیانگر تفکـری باشد که اساس این جامعه است ؛ مرتفع و مسلط به دنیا و دارای سلسله مراتبی کـه مقـام ، اهمیـت و ثروت را به مرتبه ی طبقات برج پیوند می دهد؛ هرچه بالاتر، مهم تر، مسلط تر و ثروتمندتر.
قامـت بـرج و حرکـت عمودی ای که این ساختمان بلند تداعی می کند در کنار سلسله مراتب درهمه جای رمان ترس و لرز به شکلی نمادین ، از ارتباطات در یک مجموعه کاری در شرکت یومیموتو، تا ارتباطات اجتمـاعی و جنسیتی مشاهده می شود.
پـس در جـوانی بـا مـدرک کارشناسی ارشد در زبان ژاپنی ، به عنوان مترجم به این کشور برمی گردد تا با شروع کـار در یـک شرکت عظیم تجاری که در برجی واقع شده ، راهی برای ورود به جامعه ژاپن پیدا کند.
وقتی راوی از انجام محاسـباتی کـه بـه او سـپرده شده اظهار ناتوانی می کند فوبوکی در حالی که نگاه تحقیرآمیزی به او می اندازد، می گوید: من رئیس مستقیم شما هستم و همه می دانند که من این کار را به شما محـول کـردم .
راوی گمان می کند کـه ایـن اصل موضوع است و با شنیدن اهانـت هـای اموشـی و دیـدن حرکـات بـدنش و همچنـین تماشـای عکس العمل بدن فوبوکی ، در ذهن خود حرف های مرد غول پیکر را این گونه ترجمه می کند: بله ، وزن من ١٥٠ کیلوست و تو فقط ٥٠ کیلو وزن داری .