چکیده:
این پژوهش باهدف اثربخشی یکپارچهسازی رفتاردرمانی دیالکتیکی مبتنی بر ذهن شفقتورز بر کاهش واکنشپذیری شناختی و انگیزههای اقدام به خودکشی در افراد اقدام کننده انجام شد. روش تحقیق حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیشآزمون- پس-آزمون با گروه گواه بود. جامعهی آماری این پژوهش را کلیهی افراد 16 تا 40 ساله اقدام کننده به خودکشی به روش مسمومیت دارویی در فاصله ماههای مهر تا بهمن سال 1396 به بیمارستان امام خمینی (ره) شهر کرمانشاه تشکیل دادند. نمونه آماری این پژوهش شامل 26 نفر از افراد اقدام کننده به خودکشی و داوطلب شرکت در مداخله بودند، که به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش 14 جلسه درمان یکپارچه رفتاردرمانی دیالکتیکی مبتنی بر ذهن شفقتورز را دریافت کردند. آزمودنیهای گروههای آزمایشی و گواه در مرحله پیشآزمون و پسآزمون به پرسشنامههای واکنشپذیری شناختی و انگیزه برای اقدام به خودکشی پاسخ دادند. پس از جمعآوری دادهها بهمنظور رعایت جوانب اخلاقی، برای اعضای گروه لیست انتظار 10 جلسه مشاوره گروهی برگزار شد. نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری (ANCOVA) نشان داد که درمان یکپارچه بر واکنش پذیری و انگیزه اقدام به خودکشی اثربخش است. توجه به نتایج بهدستآمده مبنی بر اثربخشی یکپارچهسازی رفتاردرمانی دیالکتیکی مبتنی بر ذهن شفقتورز بر کاهش مؤلفههای واکنشپذیری شناختی و انگیزههای اقدام به خودکشی میتوان از این مداخله در کنار درمان دارویی و دیگر درمانهای مبتنی بر شواهد برای افراد اقدام کننده به خودکشی بهعنوان روش درمانی مفید و مکمل استفاده نمود.
خلاصه ماشینی:
با توجه به نتايج به دست آمده مبني بر اثربخشي يکپارچه سازي رفتاردرماني ديالکتيکي مبتني بر ذهن شفقت ورز بر کاهش مؤلفه هاي واکنش پذيري شناختي و انگيزه هاي اقدام به خودکشي مي توان از اين مداخله در کنار درمان دارويي و ديگر درمان هاي مبتني بر شواهد براي افراد اقدام کننده به خودکشي به عنوان روش درماني مفيد و مکمل استفاده نمود.
ساير نظريه ها به نقش نااميدي (١٩٨٩ ,Gibb &Abramson, Alloy, Hogan, Whitehouse )، حل مسأله ( ;١٩٧٩ ,Baechler ٢٠١٦ ,Klonsky &May )، تکانشگري و تعامل بين فردي (( Simon, Swann, Powell, Potter ٢٠٠١ ,Kresnow &) به عنوان انگيزه هاي اقدام به خودکشي اشاره کرده اند.
در مجموع يکپارچه کردن رفتاردرماني ديالکتيکي که به ويژه براي افرادي طراحي شده است که رفتارهاي خودآسيبي نظير جرح خويشتن ، افکار خودکشي، ميل به خودکشي و تلاش براي خودکشي دارند با درمان مبتني بر ذهن شفقت ورز که سير تاريخي شکل گيري اين مدل درماني در عدم بهبود هيجان هاي منفي در درمان شناختي- رفتاري صورت گرفت ( ,Ghorbani ٢٠١٢ ,Norballa &Watson, Chen ) و اثربخشي آن بر کاهش مشکلات هيجاني (٢٠١٤ ,Gilbert)، افسردگي، اضطراب (٢٠١٤ ,.
Braehler et al) و رفتارهاي شبه خودکشي (٢٠١١ ,Kalnins &Jessica )، به عنوان سازه اي نوپا در روان شناسي به اثبات رسيده است (٢٠١٢ ,Guymer &Morton, Snowdon, Gopold )، ضرورت انجام پژوهش هاي بيشتر براي بررسي کارآيي اين مدل به خصوص در بافت فرهنگ شرقي که ماهيتي متفاوت از فرهنگ غرب دارد، احساس ميشود.