چکیده:
در این نوشتار بهدنبال پاسخگویی به این پرسش بنیادین هستیم که آیا تعاریف متداول و رایج از اعراض امروزه قابل دفاع است؟ همچنین نگارندگان قصد دارند که به شیوۀ توصیفی- تحلیلی به بررسی سرشت اعراضگونۀ اعمال حقوقی ویژهای همچون رها کردن اشیا، شاباش و امکان پیدایش اعراض پیرامون فکّ ملک و حقّ بر آفرینههای فکری (در حقوق مالکیت معنوی) و مسئلۀ انطباق مفهوم اعراض در فرض عدم ثبت اولیۀ ملک و نیز پیامدهای آن بپردازند. نتایج تحقیق نشان میدهد که چون در مواردی قانونگذار ضمانت اجرای عدم ثبت ملک بهدنبال فراخوان ثبت عمومی املاک را مجهولالمالک شدن ملک دانسته است، ما با اعراض فرضی نیز روبرو هستیم که در تعاریف متداول به آن توجهی نشده است. همچنین در خصوص وقف اگر فکّ ملک به معنای انتقال ملکیت موقوفه به موقوفعلیه یا شخصیت حقوقی وقف باشد، نمیتوان آن را اعراض دانست، بلکه نقل ملکیت است. اعراض از جنبۀ مادی حقوق مالکیت معنوی ممکن است و سرانجام اینکه رجوع از ایجاب به دلیل لزوم چنین ایقاعی ناممکن خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
واکاوي فقهي و حقوقي جنبه هاي مختلف اعراض 1 حميد ميري 2 ابراهيم جوانمرد فرخاني چکيده در اين نوشتار به دنبال پاسخ گويي به اين پرسش بنيادين هستيم که آيا تعاريف متداول و رايج از اعراض امروزه قابل دفاع است ؟ همچنين نگارندگان قصد دارند که به شيوة توصـيفي- تحليلـي بـه بررسي سرشت اعراض گونۀ اعمال حقوقي ويژه اي همچون رها کردن اشيا، شاباش و امکان پيدايش اعراض پيرامون فک ملک و حق بر آفرينه هاي فکري (در حقوق مالکيت معنوي) و مسـئلۀ انطبـاق مفهوم اعراض در فرض عدم ثبت اوليۀ ملک و نيـز پيامـدهاي آن بپردازنـد.
در برابر، در ادبيات فقهي و حقوقي دانشگاهي آثاري را به طور ويژه دربارة آن ميتوان ديد که از جملۀ اين آثار ميتوان به مقاله هايي با عنوان «اعراض از حق مالکيت از ديدگاه فقه اماميه و حقوق ايران » (توکلينيا و بهرامي احمدي، ١٣٩٦) و «اعراض از مالکيت از منظر آيت الله شبيري زنجاني» (جواهري، ١٣٩٦) که در اين دو مقاله احاديث و روايات مربوط به تأثير اعراض بر اسقاط رابطۀ مالکيت بررسي شده ، «قاعدة اعراض و اثر آن بر زوال حق اختراع » (جعفرزاده و مرادي، ١٣٩٧) که در آن نتيجۀ اعراض از اموال فکري به ويژه حق اختراع مورد واکاوي قرار گرفته و نوشتاري با عنوان «بازخواني قاعدة فقهي اعراض » (رضاييراد، ١٣٩٦) که در آن ماهيت اعراض و تکليف مال معرض عنه تحليل شده است ، اشاره کرد.
با اين توصيف ، دو پرسش بنيادين پيرامون اعراض از حق بر آفرينۀ فکري پيش کشيدني است ؟ اولا آيا از اساس کاربست مفهوم ملک بر چنين حقي درسـت اسـت ؟ ثانيـا اينکـه آيـا اصولا پديدآورندة اثر ميتواند از حقوق معنوي که با شخصيت وي آميختـه و جـداييناپـذير شده است ، بگذرد؟ مشهور حقوقي (امامي، ١٣٨٣، ج ١، ٤٩؛ کاتوزيان ، ١٣٨١، ١٠١) مالکيت را حقي مطلـق ، هميشگي و انحصاري ميان شخص و شيء تعريف ميکند.