چکیده:
هویت یکی از مؤلفههای حیات و محصول تلاش انسان برای معنی بخشی به زندگی است. شناخت هویت اجتماعی یک جامعه با مطالعة آثار هنری آن میسر میشود. رمان، به منزلة یک فرم هنری مدرن بر اساس نظریة بازتاب، برگردانی از زندگی اجتماعی است که در دوران معاصر، زنان در آن سهم انکارناپذیری داشتهاند. به همین سبب با استفاده از رویکردهای مدرن جامعهشناسی میتوان به بررسی متون ادبی پرداخت و به این ترتیب به شناخت هویتبخشی از جامعه دست یافت. در این پژوهش، با بررسی هویت و زیست روزمرة قهرمانان زن داستانها در بستر حوادث و ماجراهای داستانی، سعی کردهایم تا به تصویری از هویت اجتماعی زنان در آثار نویسندگان زن دهة هفتاد شمسی ایران در دو نوع رمانهای عامهپسند: (بامداد خمار و دالان بهشت) و رمانهای نخبهپسند: (کولی کنار آتش، جزیرة سرگردانی و ساربان سرگردان) دست یابیم. بررسیها نشان میدهد که در رمانهای نخبهگرا، هویت زنان، دغدغة اصلی نویسندگان است و به طور مشخّص در هویتیابی زنان نوشته شدهاند؛ اما در داستانهای عامهپسند، زنان داستانها از فردیت و استقلال هویتی برخوردار نیستند و خوداندیشی و جستوجوی هویت، موضوع محوری آنها نیست.
خلاصه ماشینی:
در این پژوهش ، با بررسی هویت و زیسـت روزمرۀ قهرمانان زن داستان ها در بستر حوادث و ماجراهای داستانی ، سعی کرده ایم تـا بـه تصویری از هویت اجتماعی زنان در آثار نویسندگان زن دهۀ هفتاد شمسـی ایـران در دو نوع رمان های عامه پسند: (بامداد خمار و دالان بهشت ) و رمان های نخبه پسند: (کولی کنـار آتش ، جزیرۀ سرگردانی و ساربان سرگردان ) دست یابیم .
٣. اهداف و ضرورت پژوهش با توجّه به تأثیر رمان ، در شکل دهی به شناخت و ذهنیت افراد دربارۀ مسائل اجتماعی و بـا توجه به حضور گستردۀ زنان نویسنده در عرصۀ رمان نویسی در دهۀ ٧٠ شمسی ، این مقالـه در پی بازنمایی هویت اجتماعی زنان است که در بستر روایت داستانی ، نحوۀ کنش قهرمان زن را در موقعیت های مختلف داستانی تعیین می کند کـه آن مـی توانـد نمایشـی از هویـت زنانه ای باشد که در جامعه وجود دارد.
در رمـان «بامـداد خمـار»، محبوبـه کـه از طبقـۀ مرفـه جامعـه اسـت ، عاشـق پسـری عامی (رحیم )از طبقۀ فرودست می شود و خواستگارهای موجه خود را به بهانه های واهی رد می کند و لجاجت به خرج می دهد چرا که می داند پدرش فردی معتدل ، نرم خو، روشن فکر و تحصیل کرده است و امید یاری از وی دارد؛ اما نظام مردسالار حاکم بر فضای جامعـه و داستان ، آشنایی طرفین را در قالبی جز همان قالب سنتی نمی پسندد، از این روی ، رابطه ای که بی اذن پدر و تشریفات سنتی آغاز شود، سرانجام خوش و شیرینی چشم به راهش نیست .