خلاصه ماشینی:
"اصولا مؤلف محترم نگاهی نو به چه معناسبت و برای چه مقصودی این ترهات و اباطیلی را که نام شرححال گرفته بعنوان سرگذشت ناصر خسرو در چند جای کتاب خود نقل کردهاند؟کدام انصاف و عدالت روحی و وجدان اجتماعی اجازه میدهد که انسان یک زندگی سراپا جهاد و مبارزه قدمی و قلمی در راه حفظ اصول و معتقدات اخلاقی و مذهبی را اینچنین با طنزها و تمسخرهای جاهلانه مورد شک قرار دهد؟اگر ایشان به شرححال ناصر خسرو احتیاج داشتند میتوانستند مثلا به مقدمه دیوان چاپ 1304-1307 تهران که بهترین و جامعترین و در عین حال دقیقترین ترجمه احوال ناصر خسرو است مراجعه کنند و اگر به آن علاقه و اعتقاد نداشتند میتوانستند به مقدمه سفرنامه چاپ برلین نوشته آقای غنیزاده یا مقدمه سفرنامه چاپ انجمن آثار ملی تهران که بقلم آقای دکتر دبیر سیاقی است رجوع و از آنها استفاده کنند و در غیر این صورتها،یادنامه ناصر خسرو را که چاپ دانشگاه فردوسی مشهد است و در اختیار داشتند،مورد بهرهبرداری قرار دهند.
در اینجا ما هم یک سؤال مطرح میکنیم و از مؤلف محترم میپرسیم که این مسئله چه ربطی به جعلی بودن سفرنامه دارد؟؟اگر آن دو شاعر دیوان داشتند و اگر قطران در تبریز حضور داشت سفرنامه را مأموران کمپانی هند شرقی نمیتوانستند بسازند؟اگر منجیک و دقیقی اشعار خود را در مجموعهای مدون کرده بودند(که حتما کرده بودند)آنگاه میتوانستیم بگوئیم که سفرنامه را حتما ناصر خسرو نوشته است؟؟ نکته دیگری که در کتاب آقای منصوری جالب توجه و سؤالانگیز است این است که مؤلف محترم این اطلاعات وسیع ادبی بخصوص در زمینه استعمال تاریخی لغات را از کجا و چگونه بدست آوردهاند!؟همینطور یکمرتبه جعبه لوح محفوظ خودر اب از و ابتدا بساکن ادعا میکنند که: «اصطلاح»«خالصه»را در عبارت..."