چکیده:
برچیدن واحدهای شناور تولید، فرآورش و ذخیرهسازی نفت و گاز به عنوان پدیدههایی اختلافی مطرح هستند و با توجه به ویژگیهای فنی، از رژیم حقوقی صنعت دریایی و صنعت نفت و گاز تبعیت میکنند. رژیم حقوقی حاکم بر این واحدها، از حیث بینالمللی و نظامهای حقوقی کشورها، از موضوعات چالشبرانگیز است؛ چه این واحدها براساس اهداف کنوانسیونها و نظامهای حقوقی کشورها، موضوع رژیمهای حقوقی متفاوت قرار میگیرند. در برخی کشورها از رژیم حقوقی سازهها و تأسیسات نفتی فراساحلی و در برخی دیگر از رژیم حقوقی کشتی تبعیت میکنند. امروزه با توجه به رویکرد متفاوت دولتها و ابهام در وضعیت حقوقی این واحدها، و با توجه به نبود کنوانسیون و عرف بینالمللی مربوط به آنها، از یکسو و پیچیدگی رژیم حقوقی این واحدها، از سوی دیگر، ایجاد قواعد یکسان در حقوق کشورها و رویه و عرف بینالمللی در زمانی نزدیک ممکن نیست و در نتیجه، در موقعیت کنونی قواعد حاکم بر برچیدن تأسیسات نفتی فراساحلی در برخی موارد، با در نظرگرفتن پیچیدگیها و ویژگیهای فنی، اهداف ساخت و نوع عملکرد بر این واحدها قابل اعمال است.
Decommissioning Floating Production, Processing, Storage and Offloading of Oil and Gas units as new phenomena, follow the technical rules related to the legal regime of the marine and oil and gas industries. The legal regime applicable to these units in International and domestic systems is a challenging one, because these units are subject to various local laws and international conventions that peruse different objectives. In some countries they are subject to the legal regime of marine structures, while in some others they follow the legal regime of ships. At present, considering the discrepancies in the approaches of states and the ambiguity as to the legal status of these units on the one hand, and in the absence of a comprehensive international convention or international customs on the other hand, the unification of the rules relating to these units seems unlikely in the near future. Nevertheless, in the current situation it seems appropriate if one can apply the legal status of marine structures and installations to the floating production, processing, storage and offloading units with due regard to the technical complexity, objective of the instruction, and type of function.
خلاصه ماشینی:
عمليات برچيدن مطابق برنامۀ طراحي شده با رعايت معيارهاي : تأثيرات زيست محيطي ، خروج مايعات ، مصرف انرژي ، بهداشت محيط کار و ايمني ، امکان سنجي فني ، بهينه سازي هزينه ها با تحليل کامل تمام گزينه ها و انتخاب مناسب ترين شيوه ، نخست با مهندسي مفصل برچيدن و انتخاب بهترين گزينۀ ممکن ، انجام فعاليت هاي آماده سازي براي رهاسازي هيدروکربن از تأسيسات و با دستيابي به نقطۀ پايان عمليات ، انتقال مسئوليت از بهره بردار به تيم برچيدن مطابق با موازين و مقررات محلي و مجوزهاي الزام آور، با رعايت الزامات مندرج در مجوز در چهار مرحله انجام مي شود (٢ and ٢٠١٨:١ ,peuchot &Gajula ).
٢. ابعاد تأثيرات زيست محيطي برچيدن واحدهاي شناور توليد، فرآورش و ذخيره سازي نفت و گاز منابع آلودگي واحدهاي مذکور، رهاسازي مايع هيدروکربن در اثر تصادف وسيلۀ لجستيکي با واحدهاي يادشده ، از دست رفتن کنترل وسيلۀ تحتُ برجک ، ريزش مواد شيميايي ناشي از فعاليت هاي تميزکاري مخزن هاي بار، متوازن سازي و واژگون سازي در سايت است ( Advisian ١٣&١ :٢٠١٨ ,BMT Cordah Ltd, Decommissioning Environmental &Ltd ).
پيش بيني کلي هزينۀ برچيدن براي ميدان هايي که به وسيلۀ يک واحد شناور، توليد، فرآورش و ذخيره سازي نفت و گاز انجام مي شود، دو شش دهم ميليارد پوند در انگليس است و بيشتر هزينۀ برچيدن مربوط به فعاليت هاي بستر درياست ؛ اگرچه برخي از هزينه هاي مرتبط با جداسازي واحد شناور توليد نيز وجود دارد.