چکیده:
مرگ مغزی از موضوعات مستحدثی است که تعیین آثار فقهی مرتب بر آن منوط به تشخیص
الحاق فرد مبتلا، به انسان زنده و یا مرده است. ارث، تزویج مجدد زوجه، بطلان وکالت، پیوند
اعضاء، قصاص، دیه، تعیین نوع جنایت وارد بر فرد مبتلا و د هها اثر دیگر منوط به این است که مرگ
مغزی را موت یا حیات بدانیم. از نظر پزشکی مرگ مغزی پایان حیات است؛ اما در قانون تعریفی
برای آن مشاهده نم یشود؛ اگرچه در ماده واحده قانون پیوند اعضا مصوب 1397 ، حکم پایان
حیات بر آن جاری شده است. اما در فقه، با توجه به عرفی بودن موضوع موت شرعی، در تحلیل
فهم عرف و تطبیق حقیقت جدایی روح از بدن بر مرگ مغزی، بین فقها اختلاف شده است؛ لذا
برخی آن را موضوعا و برخی حکما پایان حیات و برخی به همین ترتیب آن را استمرار حیات م یدانند.
برخی نیز بین حالات و دیگرانی بین احکام تفصیل قائل شد هاند. در این مقاله ضمن بررسی این
اختلافات، قول بقای حیات ترجیح داده شده است.
خلاصه ماشینی:
ملاکهاي حيات مستقر عبارتند از: قابليت زيستن به مدت يک يا دو روز (شيخ طوسي، المبسوط 7 : 203 و عاملي، مفتاح الکرامة 8 :46) و داشتن حرکت قوي (شيخ طوسي، الخلاف 3: 258) و ملاکهاي حيات غير مستقر عبارتند از: وضعيت جسماني مثل زوال ادراک، نطق و حرکت اختياري (نجفي، جواهر الکلام 42: 58 ؛ شهيد ثاني، مسالک الأفهام 15: 93 و خويي، مباني تکملة ـ موسوعه 42 : 21) با ذکر اين موارد، وضعيت مرگ مغزي به حيات غير مستقر بسيار نزديک و قابل تطبيق بر آن است، اما حق اين است که بايد بين اين دو نيز فرق گذاشت؛ چون حيات غيرمستقر به معناي زندگي فردي است که در آن، بدن قابليت تعلق روح و ادامه حيات را از دست داده است.
(همان 2: 552 و فقه الأعذار الشرعيه و المسائل الطبيه 198) مرحوم آيت الله فاضل لنکراني نيز معيار در مرگ را تعريف عرفي آن ميدانند و صريحاً بيان ميکنند که انسان مبتلا به مرگ مغزي از لحاط فقهي و عرفي، ميت محسوب نميشود و احکام حيات حتي قصاص و ديه شرعاً بر او مترتب ميشود.
(گنجينه استفتائات قضايي سؤال 237) آيت الله مکارم شيرازي اعتقاد به تفصيل احکام در مبتلايان به مرگ مغزي داشته و ميگويد: «با توجّه به اينكه پزشكان تصريح مىكنند اين گونه افراد [مبتلا به مرگ مغزي]، مانند شخصى هستند كه مغز او به كلّى متلاشى شده [است] يا سر از تن او جدا كردهاند كه با كمك وسايل تنفّس مصنوعى و تغذيه ممكن است تا مدّتى به حيات نباتى ادامه دهد، يك انسان زنده محسوب نمىشوند، در عين حال، يك انسان كاملاً مرده هم نيستند.