چکیده:
بررسیها نشان داده است که در زبان فارسی پژوهش قابلتوجهی در خصوص صفتهای اندازه انجام نشده است. در این پژوهش با تکیه بر رویکرد نمای رفتاری دیویاک و گرایس (2006) و دادههای پیکرهی همشهری 2 آلاحمد و همکاران (2009) رابطهی هممعنایی تقریبی صفتهای اندازه «وسیع، پهناور، بزرگ» و صورتهای تصریفی آنها مورد بررسی قرار گرفته است. از همین رو، در ابتدا همهی صورتهای واژگانی و تصریفی صفت-های اندازه در پیکره شناسایی شدند و سپس براساس برچسبهای ساختواژی، نحوی و معنایی مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحقیق بیانگر آن است که براساس تحلیل خوشهای سلسلهمراتبی، اعضای گروههای «وسیع-ترین، بزرگترین»، «وسیع، بزرگ»، «پهناورتر، بزرگتر»، «وسیعتری، بزرگتری» و «وسیعی، بزرگی» به صورت درونگروهی با یکدیگر رابطهی هممعنایی تقریبی دارند. همچنین، بین اعضای گروه «پهناور، پهناورترین» به دلیل وجود پایههای یکسان، شباهت توزیعی وجود دارد. بعلاوه، صورت واژگانی «پهناوری» با اعضای گروه «وسیعی، بزرگی» و «وسیعتر» با «پهناورتر، بزرگتر» هممعنایی تقریبی دارند.
Studies have shown that in Persian, no significant research has been done on size adjectives. In this paper, near-synonymy relationship of ‘‘vasiʔ, pahnavar, bozorg’’ size adjectives and their inflectional forms have been studied according to Behavioral Profile approach of Divjack and Gries (2006) and the data of Hamshahri 2 corpus (Alahmad and et.al, 2009). In this research, initially all lexical and inflectional forms of size adjectives were identified and then evaluated according to morphological, syntactic and semantic ID-tags. The results indicated that based on hierarchical analysis, the groups of “vasiʔtarin, bozorgtarin”, “vasiʔ, bozorg’’, “pahnavartar, bozorgtar’’, “vasiʔtari, bozorgtari’’, “vasiʔi, bozorgi’’ have near-synonymy relationship with each other. In addition, there is a similar distribution between the members of the group of “pahnavar, pahnavartarin” due to the existence of identical bases. Also, there is a near-synonymy relationship between the lexical forms of “pahnavari” with “vasiʔi, bozorgi” and “vasiʔtar” with “pahnavartar, bozorgtar”.
خلاصه ماشینی:
تا آنجايي که نگارندگان بررسي کرده اند در زبان فارسي مطالعه ي پيکـره بنيـادي در خصـوص صـفت هـاي اندازه انجام نشده است ، اين پژوهش در پي آن است که با استفاده از رويکرد پيکره بنياد و کميت محور تحليـل نماي رفتاري ٥ (ديوياک و گرايس ٦، ٢٠٠٦) رابطه ي هم معنايي تقريبي ٧ صـفت هـاي انـدازه «وسـيع ، وسـيعي، وسيع تر، وسيع تري، وسيع تـرين ، پهنـاور، پهنـاوري، پهنـاورتر، پهنـاورترين ، بـزرگ ، بـزرگ تـر، بـزرگ تـرين ، بزرگ تري، بزرگي» را با توجه به رفتار آنها در پيکره ي همشهري ٨ (آل احمد و همکاران ، ٢٠٠٩) مورد بررسـي قرار دهد تا توجيه دقيق تري براي هم معنايي صفت هاي اندازه فـوق به دسـت آورد و نيـز ميـزان هـم معنـايي تقريبي آنها را نشان دهد.
از طرف ديگر، خوشه ي برآمده از صفت «وسيع تر/٣» و گروه «پهناورتر/٨، بزرگ تر/١١» در ارتفاع بين (٢٥) بـا خوشـه ي گـروه «پهنـاوري/٧، بزرگ ترين /١٢، پهناور/٦، وسـيع /١، بـزرگ /١٠، وسـيع تـري/٤، پهنـاورترين /٩، بـزرگ تـري/١٣، بزرگـي/١٤، وسيع ترين /٥، وسيعي/٢» برخورد ميکند و اين نشان ميدهد کـه بـين صـورت هـاي واژگـاني «وسـيع تـر/٣، پهناورتر/٨، بزرگ تر/١١» با صورت هاي واژگاني «پهناوري/٧، بزرگ ترين /١٢، پهناور/٦، وسيع /١، بـزرگ /١٠، وسيع تري/٤، پهناورترين /٩، بزرگ تري/١٣، بزرگي/١٤، وسـيع تـرين /٥، وسـيعي/٢» هم معنـايي تقريبـي و يـا شباهت توزيعي اندکي وجود دارد.
(2009), Behavioral profiles: a corpus-based approach to cognitive semantic analysis, In New directions in Cognitive Linguistics, Vyvyan Evans and Stephanie Pourcel (eds.
). (2006), Corpora in Cognitive Linguistics: Corpus-based approaches to syntax and lexis, Berlin & New York: Mouton de Gruyter, DOI: 10.
(2014), Synonymy, plesionymy and sameness of meaning: A corpus-based behavioral profiles analysis of adjectives of size, Master Thesis, University of Wien.