چکیده:
ژیرار با ارجاع خشونت به سرشت انسان، تقلید را عامل اصلی خشونت میداند. از نظر ژیرار ستایش الگو، تقلید از تمایلات الگو را در ستایشگر برمیانگیزد. این امر به رقابت و خشونت میان مقلد و الگو منتهی میشود. ازآنجاکه تقلید ویژگی سرایت دارد و مسری است کل فضای اجتماع را از خشونت آکنده میکند. تقلید همچنان که عامل خشونت است؛ میتواند عامل نابودی خشونت نیز باشد؛ این نابودی گاه موقتی است که در متهم کردن و تنبیه کردن قربانی تحقق مییابد و گاه قطعی و همیشگی است که با تقلید از الگوی الهی (مسیح) فعلیت مییابد. بر اساس یافتههای این پژوهش نظریۀ تقلیدی ژیرار دارای امتیازات قابلاعتنایی است، مانند واکاوی ریشههای خشونت در سرشت انسان و ارائه تحلیل فلسفی از آن، انسجام منطقی میان فرازهای اصلی آن و توان تبیین گونه هایی خاص از خشونت که نظریهها دیگر بدان گونهها معطوف نیستند. در این نظریه کاستیهایی نیز وجود دارد که عبارتاند از ناتوانی در تفسیر جامع از خشونت و فروکاستن آن تنها به یک عامل وآشفتگی روشی.
Girard considers imitation to be the main factor of violence by attributing violence to man’s nature. According to him, praising the role-model motivates imitation of the inclinations of the role-model in the praiser. This matter results in rivalry and violence between the imitator and role-model since imitation has the characteristic of transmission and is a contagion that fills all of society with violence. Imitation, apart from being a factor of violence, can also be a factor of its destruction; this destruction is sometimes temporary and is realized through the victim’s accusation and punishment (of the perpetrator) and is sometimes final and everlasting and is actualized through imitation of the Divine role-model (messiah). Based on the finding of this study, Girard’s Imitation Theory has considerable distinctions like studying the roots of violence in man’s nature and presenting a philosophical analysis of that, logical cohesion of the main points and the ability to explain the particular types of violence which other theories do not focus on. There are also flaws in this view, some of which are: the inability to provide a comprehensive explanation of violence and reducing to it to only one methodological factor and disorder.
خلاصه ماشینی:
بر اســـاس يافته هاي اين پژوهش نظريۀ تقليدي ژيرار داراي امتيازات قابل اعتنايي اسـت ، مانند واکاوي ريشـه هاي خشـونت در سـرشـت انسان و ارائه تحليل فلسفي از آن ، انسجام منطقي ميـان فرازهـاي اصـــلي آن و توان تبيين گونه هايي خاص از خشـــونت که نظريه ها ديگر بدان گونه ها معطوف نيسـتند.
رنه ژيرار - فيلسـوف ، انسان شناس و متفکر فرانسوي معاصر١ - بدون ترديد از معدود انديشمنداني اسـت که پديده خشـونت را در کل و اين بعد خشـونت را به طور خاص موضـوع انديشـۀ و تأملات خويش قرار داده و حاصــل آن ارائه نظريۀ تقليدي ٢ اســت که خشــونت را به خصــوصــيت تقليد در انسـان برميگرداند.
با اين وجود در زبان فارســي نظريۀ ژيرار معرفي و بررســي نشــده اســت و تنها به دو ترجمه مختصــر از هلن فرايا و هنري تينيک ، محدود ميشود (نک : فرايا، ۱۳۹۱، ص ۹۳-۹۹؛ تينيک ، ۱۳۸۴، ص ۱۹-۲۲).
با آن چه گذشــت مراد اصــلي ژيرار از خشــونت را ميتوان رفتاري دانســت که به منظور آســيب رســـاندن به رقيب يا قرباني به گونه اي فردي و همچنين گروهي از ســـوي عامل و يا عوامل انســـاني صـورت ميگيرد؛ اين آســيب رسـاني گرچه به طور عمده فيزيکي اسـت ، اما در خشــونت گروهي و جمعي بـدون شـــک ، تمهيـدات رواني و معرفتي نيز وجود دارد و از همين رو، پيش از هرگونه اعمال ِ خشونت ، قرباني متهم شده و عامل بحران رخ داده در اجتماع معرفي مي شود.
Rene Girard’s Mimetic Theory, (translated by: Gabriel Borrud) Michigan: Michigan state University.