چکیده:
چگونگی دخالت خداوند در جهانِ طبیعت از مسایل دیرین و مهم در حوزۀ کلام و فلسفۀ دین به شمار میرود که تلاش برای حلِّ آن به عرضۀ نظرات گوناگون و بعضاً متضادی منتهی شده که در بازۀ وسیعی از جبر گرفته تا تفویض گسترده شدهاند. این نوشتار با به کارگیری معیاری جدید به منظور تفکیک افعال گوناگون الهی در جهان خلقت، به معرفی و ارزیابی رویکرد علّامه طباطبایی - به عنوان فیلسوفی تعیّنگرا -در قبال این موضوع پرداخته و کوشیده است تا با بازنگری در اصل سنخیّت علّی، زمینۀ عرضۀ راهکارهایی را در هر دو قالب تعیّنگرایانه و ناتعیّنگرایانه، به منظور برونرفت از تنگناهای فکری حاکم فراهم نماید. مقاله نشان میدهد که در چارچوب دیدگاه تعیّنگرایانه، بایستی از طریق توسعۀ مفهوم سنخیّت علّی، تأثیر امر مجرّد در جهان مادّی را به نحو مباشر صحیح دانست و در چارچوبِ دیدگاه ناتعیّنگرایانه نیز با تکیه بر اصلِ ضرورتِ علّی و برداشتی خاص از اصل سنخیّت میتوان از دخالت علل غیر مادّی به منظور تحقّق بخشیدن به یکی از احتمالات ممکن دفاع کرد.
The way God intervenes in the natural world is considered a major and long-standing issue in the realm of theology and philosophy of religion where efforts to resolve it has led to proposing various and, at times, opposing views, spanning from determinism to delegation. By employing a novel criterion to distinguish between various divine actions in the world, the current paper attempts to present and assess Allamah Tabatabaei’s approach as an Islamic determinist philosopher in regard to the topic and seeks to lay the groundwork for offering solutions in both deterministic and indeterministic models by revisiting the causal homogeneity principle in order to find a way out of dominant intellectual impediments. To that end, the paper serves to show that by extending the concept of causal homogeneity within a deterministic framework, one can attest to the direct interference of immaterial entities in the material world, whereas by resting upon the ‘principle of causal necessity’ and a particular attitude towards the principle of homogeneity within an indeterministic framework, one can defend the interference of immaterial causes in order to realize one of the possible probabilities.
خلاصه ماشینی:
بر اســاس نظام اخير اســت که هرحادثه اي در جهان بواســطه وابســتگي با حوادث قبل و بعد از خود، صـــرفا در مکان و زمان معيني حادث ميگردد و لذا ســـلســـلۀ حوادث ، ✺ مانند حلقه هاي زنجير به يک ديگر متصـــل بوده ، رشـــته اي ازلي - ابدي به وجود ميآورند (مطهري، ۱۳۶۸، ج ۱، ص ۱۲۸- ۱۳۲)، امـا ســـوال اينجـاســـت کـه با اعتقاد به حوادث طبيعي زنجيره وار، چه رابطه اي ميان تبيين هاي علمي از رويدادهاي جهان و تعامل پروردگار با عالم متصور است ؟ علامه طباطبايي در مقاله چهاردهم اصــول فلســفه و روش رئاليســم تمثيلي آورده اند که هدف از آن بر اســاس شــرح اســتاد مطهري بررســي اثر اعتقاد به خداوند در شــناخت علل حوادث طبيعي ميباشــد.
شيوه دوم آيات زيادي نظير آيۀ ۱۳ ســورٔە آل عمران «[گروه ] کافر، مؤمنان را به چشــم خود دو برابر ميديدند» و آيـۀ ۱۵۱ ســـوره آل عمران «ما در دل هاي کافران رعب ايجاد خواهيم کرد» را بنا به تأييد تفاســـير، ميتوان به عنوان شـاهدي بر تصـرف الهي در قواي ادراکي بشـر مورد استناد قرار داد، اما بايستي توجه داشــت که اين گونه حوادث با صــرف نظر از تصــرف در ادراکات انســاني فاقد تحقق عيني بوده و نيـازمنـد بـه تبيين علي بـه لحاظ تقابل با اعتقاد به پيوســتگي علل عرضــي مادي نيســـتند.