چکیده:
پس از شکست شیبکخان در جنگ مرو در رمضان سال 916، دومین رویداد مهم تاریخی در منطقه ماوراءالنهر، لشگرکشی یاراحمد اصفهانی (نجم ثانی)، وکیل شاه اسماعیل یکم، در سال 918 به آن منطقه بود که منجر به شکست سنگینی در برابر ازبکان گردید. این لشگرکشی، صرفنظر از پیامدهای فاجعه بار آن، از آنروی درخور بررسی است که انگیزه و اهداف واقعی آن در آثار مورخان صفوی با تفاوتها و ضد و نقیضهایی بازتاب یافته است.
براین اساس، پرسش اصلی در این بررسی این است که از دیدگاه مورخان صفوی، انگیزه و اهداف واقعی این لشگرکشی چه بود؟ چه تفاوتها و تضادهایی در این باره در نوشتههای آنان دیده میشود؟ در این رابطه، مورخان صفوی- براساس چگونگی بازتاب این مسائل در آثارشان- به دو دسته کلی تقسیم میشوند : دستهای از مورخان، هدف این لشگرکشیرا در آغاز، سرکوبی ظهیرالدین محمد بابر امپراتور هند دانستهاند که بنا به نوشته آنان در صدد سرکشی و طغیان بود. اما دستهای دیگر، برعکس، هدف این لشگرکشی را از همان آغاز- بیآنکه گفتگویی از سرکشی بابر نمایند- فتح ماوراءالنهر و دفع خطر ازبکان دانسته اند. با بررسی و تطبیق این دو دیدگاه با یکدیگر و نیز در نظر گرفتن دلایل و شواهد دیگری در منطقه ماوراءالنهر، مشخص میشود که دیدگاه مورخان دسته دوم به حقیقت نزدیکتر بوده و قابل اعتماد است.
خلاصه ماشینی:
دستۀ نخست مورخانیاند که گفتههاي محمدخان، فرستادۀ ميرنجم ثاني، را بهنزد بابر که مغرضانه بهنظر میرسد، انگيزۀ اصلي اين لشکركشي دانسته و نوشتهاند که هدف اصلی این لشکرکشی نيز سركوبي بابر بوده است.
10 بااينهمه، پرسشي كه در اينجا به ذهن میرسد اين است كه باتوجهبه روابط دوستانۀ بابر و شاه اسماعیل و نيز همكاريهايي كه آن دو مدتها باهم در ماوراءالنهر دربرابر ازبكان داشتند، 11 چگونه شاه اسماعيل بدون تحقيق و تفحص لازم و تنها براساس گفتههاي محمدخان چنان لشکركشي عظيمي را براي سركوبي بابر، متحد استراتژيك خود، دربرابر ازبكان به راه انداخت يا اينكه آيا انگيزهها و اهداف ديگري در پشت چنين اقدامي نهفته بود كه از نگاه اين دسته از مورخان پوشيده ماند.
14 بنابر آنچه گفته شد، گزارشهاي مورخان دستۀ نخست نشان ميدهند كه اين لشکركشي فقط براساس گفتههاي نادرست و مغرضانۀ محمدخان، ایشیک آقاسی ميرنجم، انجام شد و هدف آن نيز هدايت و گوشمالیدادن يا دفع بابر بوده است.
ازاینرو، ميرنجم از بابت سركشي وي آسودهخاطر شد و دفع ازبكان را هدف خويش قرار داد، اما از این گزارشِ خواندمیر و امینی هروی، این پرسش نیز در اینجا قوت میگیرد که آیا بابر واقعاً خطری بالقوه بوده است و بر این اساس، ادعای محمدخان، سفیر میرنجم، دربارۀ بابر تا چهاندازه میتوانست حقیقت داشته باشد؟ تا اينجا، انگيزه و اهداف لشکركشي ميرنجم آنگونه كه در آثار مورخان دستۀ نخست بازتاب يافته بود، موردبررسي قرار گرفت.