چکیده:
مطالعات پسا استعماری (پست کلنیالیسم) میکوشد با مطالعه و تحلیل گفتمان استعماری به نقد تاریخ استعمار و دانش غربی بپردازد تا از این طریق در کلیت و انسجام مفروض روایتهای غرب درباره تاریخ جهان و بازنمایی اقتدارطلبانه غرب از خود و دیگران، شکاف و گسست ایجاد کند. با چنین زمینهای تحلیل گفتمان استعماری نشان میدهد تصویری که غرب در سه سده اخیر با عنوان شرقشناسی از بقیه جهان بر ساخته و عرضه کرده است، تصویری منفی، هژمونیک و در خدمت فرایندها و اقدامات استعماری بوده است. میترا تبریزیان، هنرمند ایرانیالاصل مقیم انگلستان میکوشد تا تصاویرش، آیینه زندگی و دغدغههای پیرامون وی باشد و بهگونهای تصنعی و از روی فریب و ریا از گذشتهی شرقی نداشته خود دنیایی بر ساخته و نئولوژیک نمیسازد. تبریزیان در راستای نقد جامعه مصرفی و اخلاقیات تجاری، آثار خود را با سبکی بسیار فرمالیستی و مدرنیستی در هیئتی گزارش گونه همراه با ایماژهای کنایهآمیز حاکی از مفاهیم پست کلنیال، ارائه میکند و با به زیر سوال بردن واقعیت این ایده به نمایش آثار خود میپردازد. پژوهش حاضر با رویکرد پسا استعماری به تحلیل و تبیین آثار این هنرمند پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
به عبارت دقیق تر در بطن پسا ساختار گرایی است که بنیان های نظری در تحلیل آثار وی و بنیانهای فلسفی در تبیین نظریه کاوی در معرض شالوده شکنی قرار می گیرند(احمدی-1386-482) در مجموعه های زمان از دست رفته، شهر برهنه، جنایت بی عیب و نقص، فراسوی محدودیت ها، می توان حضور وتاثیرنظریه و نقد پسا استعمارگرایی را بر تنش و تخالف حاکم میان کلانشهرو معضلات آن در آثاری با بازیگران غربی مشاهده کرد و جابجایی فرهنگی و تاثیرات آن بر هویت های فردی و اجتماعی را از چشم اندازی اروپا محور، مورد توجه قرار داد؛ و همچنین می توان دید که آثار هنری تبریزیان بی مرز و جهان شمول شده است تا حدی که سرنوشت تاریخی و میراثش رابه لحنی دیگر ناجی قرار میدهد و بدین امر اذعان می دارد که همه جهان در عصر پسا استعماری قرار دارد وآرمان عکسهایش را در دل سرززمینی می جوید که خود نیز از مرحله ظهور استعمار نو تا روزگار کنونی متاثر از روند امپریالیسم بوده است.
اما با وجود بیشتر تخالف ها، این گفته ادوارد سعید که گفتمان شرقشناسی با آفرینش شرق در کار خلق غرب و شرق، برپا دارنده تقابل های دوگانه ای است که دو قطب آن یکدیگر را تعریف می کنند تا حدودی در آثار تبریزیان موجه جلوه داده می شود؛ غربی در مقام «مرکز» و شرقی «دیگری و حاشیه ای»، تقابل های دوگانه و پدید آمدن حاشیه ای که موجودیتش تنها تائید کننده مرکزیت وبرتری غرب است(سعید-1382) اما تبریزیان، این حاشیه نشینی در دوران امپریالیسم کنونی را به چالش می گیرد و از طریق تصاویری بومی و غیر بومی، رسالتی روشنگرانه را در پیش می گیرد ونا خواسته، عمق ارکان نظام استعماری رادر چشم تیز بین مخاطب افزایش میدهد.