چکیده:
اقتصاد سیاسی به تعامل اقتصاد و سیاست میپردازد که در آن، درنهایت دستور کار سیاسی برای اقتصاد تهیه میشود. از این منظر در دوره معاصر، تلاشهای گوناگونی از سوی ایران جهت توسعه پایدار صورت گرفته و برنامههای توسعه متعددی هم نگاشته شده اما آنچه در عمل مشاهده میشود، نهتنها نشانی از توسعه ندارد بلکه بر مشکلات کشور افزودهشده است. در تبیین چرایی این موضوع، گرچه میتوان عوامل متعددی را دخیل دانست اما ازآنجاکه جمهوری اسلامی ایران ازجمله کشورهای درحال توسعه قلمداد میشود، نمیتوان از نقش ویژه دولت در توسعه یا عدم توسعه غافل شد. لذا پژوهش حاضر که باهدف آسیبشناسی عدم توسعه ایران انجامشده، سؤال اصلی خود را بدین گونه مطرح مینماید که چگونه میتوان ضعف ایران دررسیدن به توسعه پایدار را ارزیابی کرد؟ در پاسخ به سؤال فوق فرضیه پژوهش بیان میدارد که ضعف شاخصهای حکمرانی خوب و متناسب با آن، کیفیت پایین حکمرانی در ایران ازجمله عوامل مهمی است که میتواند در این ناکامی دخیل باشد. روش پژوهشی که در این تحقیق به کار گرفتهشده، توصیفی- تحلیلی بوده و روش جمع آوری اطلاعات کتابخانهای است.
Political economy deals with the interaction of economics and politics, in which, ultimately, a political agenda is provided for the economy. From this point of view in contemporary times, various efforts have been made by Iran for sustainable development and several development plans have been written, but what is observed in practice not only does not have development, but has also been added to the country's problems. While explaining why, many factors may be involved, but since the Islamic Republic of Iran is considered as one of the developing countries, one can not overlook the special role of the government in development or inadequate development. Therefore, the present study, aimed at the pathology of non-development of Iran, presents the main question of how can Iran's failure to achieve sustainable development be assessed? In response to the above question, the research hypothesis states that the lack of attention to good governance indicators and in accordance with it, the low quality governance in Iran is one of the important factors that can contribute to this failure. The research method used in this research is descriptive-analytic and its framework is based on a library-based political economy.
خلاصه ماشینی:
لذا پژوهش حاضر که باهدف آسيب شناسي عدم توسعه ايران انجام شده ، سؤال اصلي خود را بدين گونه مطرح مينمايد که چگونه ميتوان ضـعف ايـران در رسـيدن بـه توسـعه پايـدار را ارزيابي کرد؟ در پاسخ به سؤال فوق فرضيه پژوهش بيان مـيدارد کـه ضـعف شـاخص هـاي حکمرانـي خـوب و متناسب با آن ، کيفيت پايين حکمراني در ايران از جمله عوامل مهمي است که ميتواند در اين ناکامي دخيل باشد.
با توجه به ارتباط وثيقي که بين کيفيت حکمراني و توسعه وجود دارد، در ايـن پـژوهش کيفيت پايين حکمراني به عنوان مانع نرمي در نظر گرفته شـده کـه در سـطح ملـي، جمهـوري اسلامي ايران را عليرغم برنامه ريزيهاي مختلف ميان مدت و بلند مدت از رسـيدن بـه توسـعه ناکام گذاشته است .
مخاطرات سياسي هم ارتباط نزديکـي بـا شـاخص حکمرانـي خـوب دارد؛ در صـورتي کـه حاکميـت يـک کشـور شاخص هاي حکمراني خوب را به همراه داشته باشد، مخاطرات سياسي پايين خواهد بـود کـه در اين حالت امکان جذب سرمايه گذاري مستقيم خارجي بيشتر ميشود (رضايي، ١٣٨٦: ٨٦).
ايـن درآمـدها بـراي کيفيت نهادها و حکمراني ميتواند سه گونه پيامد داشـته باشـد: ١- عـدم وابسـتگي دولـت بـه درآمدهاي مالياتي، ممکن است به عدم توسعه سياسي مطلوب منجر شود؛ ٢- درآمدهاي فراوان منابع طبيعي به «دولت اجازه ميدهد مخالفت هـاي مردمـي را مـثلا از طريـق مخـارج عمـومي کاهش دهد» که به پاسخگويي و کارايي دولت لطمه ميزند.
نبود شفافيت در فرهنگ حاکم بـر جامعـه ايـران يکي از دلايلي است که امکان تحقق حکمراني خوب را با مشکل مواجه ميکند (حشـمت زاده و همکاران ، ١٣٩٦: ١٦) و اين چيزي است که آمارهاي ارائه شده از سوي بانـک جهـاني هـم طـي سال هاي متمادي، آن را نشان ميدهد.