نویسنده: فردریش انگلس؛
مترجم: باقری، خسرو؛
اردیبهشت و خرداد 1381 - شماره 188 و 189 (7 صفحه - از 615 تا 621)
"اگر ما گروههای انسانی را که گرچه با تیر و کمان آشنایند،اما هنر سفالگری(که مورگان آن را نقطهی گذار به بربریت میداند،بیگانهاند،مورد توجه قرار دهیم،درمییابیم که حتا در این مرحله نیز،سکناگزینی در دهکدهها،تسلط قطعی تولید ابزار معاش،پیدایش ظرفها و ابزار چوبی،بافندگی دست(بدون چرخ)،با استفاده از الیاف ساقهی گیاهان،هنر سبدبافی از ساقهی گیاهان و ساخت ابزار سنگی صیقلدیده(نوسنگی2)تکوین یافته است. در این زمان نیمکرهی شرقی با به اصطلاح دنیای کهن،به تقریب تمام حیوانات مستعد اهلی شدن و نیز تمام غلات قابل کشت-به جز یک مورد استثنایی را در خود داشت،درحالی که نیمکرهی غربی یعنی آمریکا،تنها از یک پستاندار قابل اهلی شدن،یعنی لاما1،آن هم در بخش جنوبی خود،و تنها از یک نوع غلهی قابل کشت-گرچه بهترین آن یعنی ذرت-برخوردار بود،تاثیر این شرایط طبیعی متفاوت،این بود که از آن به بعد،در هریک از نیمکرهها،رشد جمعیت گروههای انسانی سیر ویژهی خود را طی کرد،و درنتیجه،ملاکهای تعیین مرز میان مرحلههای مختلف، در هریک از این قارهها متفاوت شد. ب:مرحلهی میانی:این مرحله در نیمکرهی شرقی با اهلی کردن حیوانات و در نیمکرهی غربی با پرورش گیاهان خوراکی از طریق آبیاری و نیز کاربرد خشت(قالبهای خشک شده در آفتاب)و سنگ در بناها،آغاز میشود. در میان سامیها در جلگههای سرسبز فرات و دجله،در میان آریاییها،در جلگههای هند،اوکسوس2(اکنون آمودریا نامیده میشود)،جاکسارتز3(اکنون سیر دریا نامیده میشود)،دن4و دنیپر5 اهلی کردن حیوانات باید در ابتدا در حول و حوش چنین مراتعی صورت گرفته باشد،بنابراین در نظر نسلهای بعدی،گروههای انسانی دامدار در منطقههایی پاگرفتند که نه تنها از گهوارهی بشریت دور بودند،بلکه برای پیشینیان وحشی آنها و حتا گروههای انسانی مرحلهی پایینی بربریت نیز غیرقابل سکونت بود."
- دریافت فایل ارجاع :
(پژوهیار,
,
,
)