چکیده:
چکیده
مؤلفههای قدرت شامل جمعیت، قدرت نظامی، موقعیت جغرافیایی، برتری اقتصادی، داشتن فناوریهای برتر و حتی داشتن اطلاعات میباشند که به طور خلاصه میتوان در 4 دسته ژئواستراتژیک، ژئواکونومیک، ژئوپولیتیک و ژئوکالچر خلاصه کرد. ایران به عنوان کشوری که دارای بیشتر مؤلفههای یاد شده بعلاوه ایدئولوژی شیعی اسلامی است، خود را بهعنوان کشوری قدرتمند در منطقه خاورمیانه معرفی کرده که خواهان سهمی از توازن قدرت در جغرافیای سیاسی منطقه است. به دست آوردن این جایگاه ابعاد مختلف حیات کشورمان را تحت تأثیر قرار میدهد. هدف اصلی این مقاله تبیین و شناخت تأثیر قدرت هژمونیک جمهوری اسلامی ایران بر امنیت کشور و بهویژه در مرزهای شرقی است. سؤال اصلی مقاله این است که مؤلفههای هژمونیک جمهوری اسلامی ایران یعنی ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک، ژئواکونومیک و ژئوکالچر چه تأثیری بر امنیت مرزهای شرقی داشته است. برای پاسخگویی به این سؤال فرضیهای را که در صدد بررسی آن هستیم این است که جایگاه هژمونیک جمهوری اسلامی ایران تأثیر مستقیم و مثبت بر امنیت مرزهای شرقی دارد. نتایج این مقاله نشان میدهد که ایران با داشتن منابع محسوس مانند موقعیت جغرافیایی، جمعیت، قدرت نظامی، منابع طبیعی، قدرت اقتصادی و عوامل نامحسوس مانند وحدت ملی، قدرت فرهنگی به اضافه رهبری ولایت فقیه و ایدئولوژی اسلامی، شیعی واجد قدرت هژمون (قدرت مسلط برتر) منطقهای است که این موقعیت دارای تأثیرات مثبتی در ابعاد الف- فرهنگی – اجتماعی ب- اقتصادی و سیاسی ج- امنیتی، انتظامی و د- هیدروپلیتیک و مسائل زیست محیطی است. روش مورد استفاده در این مقاله توصیفی تحلیلی است. منبع گردآوری اطلاعات منابع کتابخانهای و مقالات علمی و پژوهشی است.
خلاصه ماشینی:
در اين ميان سرزمين ايران يک تکه حساس جغرافيايي و طبيعي و برخوردار از منابع غني انرژي مانند نفت و گاز است ، اگر قدرت منطقه اي ايران را به عوامل محسوس مانند انرژي نفت و گاز، موقعيت برتر ژئوپليتيکي ، پل ارتباطي شرق و اورآسيا، موقعيت ارزشمند خليج فارس و درياي خزر و غيره و عوامل نامحسوس مانند، وحدت ملي ، ايدئولوژي اسلامي شيعي ، قدرت بسيج عمومي رهبري ولايت فقيه ، ارزش هاي باستاني و اسلامي و غيره تقسيم کنيم در خواهيم يافت که اين عوامل آشکارا تاکنون بازتاب خود را در مسائل 1 - Hegemonic ٦٥٩ سياسي داخلي و روابط خارجي کشور و منطقه و استراتژي هاي قدرت هاي بزرگ و به ويژه ايالات متحده آمريکا برجاي نهاده است .
امروزه قدرت هاي بزرگ ، به ويژه ايالات متحده آمريکا، ضمن دخالت مستقيم و غيرمستقيم در سرنوشت کشورهاي منطقه در پي رسيدن به اهداف استکباري خود هستند، تجاوز به افغانستان در سال ٢٠٠١ ميلادي ، عراق در سال ٢٠٠٣ ميلادي ، مسئله سوريه و فلسطين اشغالي و عدم توجه به اجماع جهاني در مورد موضوع هسته اي ايران ، ما را بر آن مي دارد که به ارتقاء سطح دفاع بازدارندگي خود و امنيت همه جانبه بينديشيم ، امنيت در واقع بستر بالندگي جوامع بشري است و نياز به امنيت در سلسله مراتب نيازها و انگيزه ها قرار دارد.