چکیده:
این مقاله به بررسی اشکال جدیدی از حقوق ساکنان در شهرها از منظر جنسیتی و ارتباط آن به زندگی روزمره در فضاهای عمومی شهری میپردازد. به این منظور بر آن است تا با بررسی نظریهی حق به شهر به ردیابی انگاشت عدالت جنسیتی در شهرها بپردازد. روش مورد استفاده بر حسب هدف از نوع کاربردی و از نظر روش بررسی، توصیفی- تحلیلی و همبستگی میباشد. روش تحقیق، پیمایشی و ابزار سنجش، پرسشنامهی پنج گزینهای مبتنی بر مقیاس لیکرت است. در مراحل طراحی و تنظیم و با تأیید متخصصان، کمیت و کیفیت پرسشنامه مورد تأیید قرار گرفت. در بحث پایایی، روش آلفای کرونباخ مورد استفاده قرار گرفت. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران برابر با 384 نفر بهدست آمد که با استفاده از ترکیب دو روش نمونهگیری خوشهای و شیوه طبقهبندی متناسب انتخاب شدند. تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS صورت گرفت. با توجه به شاخصهای الگو سازی میتوان استدلال کرد که مدل ارائه شده از برازش خوبی برخوردار بوده است. نتایج نشان داد که رابطهی معنیداری بین شاخصهای متغیرهای مستقل حق به شهر با متغیر وابسته عدالت جنسیتی و اختلاف معنی داری در بهرهمندی زنان و مردان از حق به شهر وجود دارد.
This article reviews new forms of citizens' rights in cities from the perspective of gender and their relation to everyday life in urban public spaces. The method used in this research is applied in terms of purpose and in terms of survey method is descriptive-analytical and correlation. The research method of this study is scrolling and measurement tool is a five-choice questionnaire based on Likert scale. Validity of the researcher-made questionnaire has been provided through visual and content validity. In the design and arrangement process and with the approval of experts, the quantity and quality of the questionnaire was confirmed. In the reliability discussion of the instrument, the Cronbach's alpha method was used which the results confirm that the values of all alpha coefficients are at a good level. The sample size was obtained using the Cochran formula equal to 267 people which were selected using a combination of cluster sampling and proportional classification. Data analysis was done using SPSS and AMOS 24 software. Regarding to model indices, it can be argued that the proposed model has a good conformity and a good conformity between the structured model and the experimental data. In the explanation section, the results of the research showed that There is a meaningful and direct relationship between the independent variables of the right to the city with the dependent variable of gender equity and the significant difference in the benefit of women and men from the right to the city.
خلاصه ماشینی:
این بدان معناست که در بیشتر جوامع ، از جمله جامعه ی ایران ، زنان به خصوص زمانی که تنها باشند، نمیتوانند از فضاهای عمومی شهر، به راحتی استفاده کنند؛ چرا که آنان به قلمرو فضای خصوصی تعلق یافته تصور می - شوند؛ به عبارتی حق به شهر به دلیل سلطه ی فرهنگ و ساختار پدرسالارانه و به تبع آن قرار گرفتن زنان در نقش های جنسیتی سنتی، به اندازه مردان شامل حال آنان نمیشود ( &Rahbari .
این مقاله با بررسی مفهوم حق به شهر شروع و سپس به تحلیل آن در فضاهای عمومی شهر ارومیه با نگاهی به جنسیت پرداخته و قصد دارد با مطالعه ی چهارچوب نظری ارائه شده توسط هانری لوفور به تعریف مؤلفه های حق به شهر و همچنین عملیاتی کردن ایده ی حق به شهر، میزان ادراک حق به شهرگروه های جنسیتی و نقش آن در ایجاد عدالت جنسیتی در فضاهای شهری ارومیه را به بحث بگذارد.
یکی از آخرین تلاش ها برای پیوند نظری مفهوم جنسیت و حق به شهر توسط فنستر٢(٢٠٠٥) صورت گرفته است ؛ فنستر از دیدگاه فمینیستی به حق به شهر مینگرد و معتقد است که فضای عمومی توسط شهروندان همواره به عنوان فضای تاخت وتاز مردان سفیدپوست طبقه ی متوسط به بالا برداشت شده است و این مساله مانع بهره مندی سایر گروه های بدون قدرت از جمله زنان از حق به شهر شده است (٢٠٠٥,Fenster).
بنابراین یافته ها نشان میدهد که فراهم آوردن زمینه ی مشارکت ، دسترسی به فضاهای شهری، شهروندیت و تعامل اجتماعی در فضاهای شهری در قالب زندگی روزمره برای گروه مردان و زنان ساکن در شهر منجر به تحقق عدالت جنسیتی در این فضاها میگردد.