چکیده:
در مقالۀ حاضر نشان داده شده که اگر احکام «شیء الف اثر هنری است.» و «صاحب اثر/ زید هنرمند است.» احکامی اعتباری و مفاهیم «هنر» و «هنرمند» نیز مفاهیم و معانی اعتباری دانسته شوند، به چه نتایجی میتوان رسید. تبیین مبانی معرفت شناسانۀ هنر، رابطۀ هنر با حقیقت، هنر بهمثابۀ وسیلۀ رساندن آدمی به کمال حقیقی، ارتباط هنر با زندگی فردی و اجتماعی، هنر بهعنوان اعتباری قراردادی و اینکه نمیتوان از مفهوم هنر تعریف به حدتام ارائه داد از مهمترین نتایج این نوشتار است. همچنین تقسیم اعتباریات به اعتباریات قراردادی و غیر قراردادی از نوآوریهای این مقاله است.
The present research has focused on the concept analysis of art and artist and the analysis of statements such as “This is an art work” and “Zaid is an artist”. We try to show the consequences, if these concepts and statements are regarded as i'tibariat. After determining the epistemological foundations of art and showing the relation of art with truth, art as a means of leading humans to real perfection, the relation of art with individual and social lives and showing the indefinability concept of art and artists, we show that I'tibariat can be divided into conventional and non-conventional ones.
خلاصه ماشینی:
پژوهشی پيرامون هنر از حيث اعتباري بودن براساس نظريۀ اعتباريات علامه سيدمحمدحسين طباطبايی 3 عفت السادات حسينی١، پرويز ضياء شهابی٢، محسن جوادي (تاريخ دريافت مقاله :٩٧/١٢/١٢- تاريخ پذيرش مقاله :٩٨/٤/٩) چکيده در مقالۀ حاضر نشان داده شده که اگر احکام «شيء الف اثر هنري است .
پرسش اينجاست که در صورت اعتباري دانستن اين نسبت ها يا احکام و مفاهيم به چه نتايجي در زمينۀ مباحث فوق ميتوان رسيد؟ واضح و روشن است که بحث از اعتباريات بحثي در خصوص هنر و يا چيستي آن نبوده و علامه طباطبايي نيز انديشمندي نيست که دربارٔە هنر نظريه پردازي کرده باشد.
[٦، ص ٥٠] با ذکر مقدمات فوق شايد بتوان معنا يا مفهوم هنرمند بودن را نيز مانند ساير رتبه ها و مقام هاي قراردادي، از جملۀ اعتبارياتي دانست که در طول زمان و به فراخور زندگي اجتماعي بشر به وجود آمده است .
لذا وجود مفاهيم و معاني هنرمند و هنر که به زيد و اثر وي نسبت داده ميشود؛ مانند مالکيت و رياست و ...
لذا با نگاهي به مصاديق هنر ميتوان مشاهده کرد که مفهوم هنر و انتساب آن به آثار، يک اعتباري بعد از اجتماع بوده و از جمله اعتباراتي است که به تدريج و به مرور زمان به وجود آمده و مانند ساير اعتباريات بعد از اجتماع يافتن ريشه هاي اصلي آن امکان پذير نيست .
[٦، ص ٥١ـ٥٠] لذا ملاحظه ميشود همچنان که براي موجودات ديگر مانند موجودات نباتي امور اعتباري وجود ندارد؛ چيزي به عنوان هنر، اثر هنري و هنرمند نيز وجود ندارد.