چکیده:
مسئله مجرد و مادی و معیار تمایز این دو از نگاه معاصرین در حوزه فلسفه ملاصدرا، بصورت امری تشکیکی و طیف گونه مطرح میشود و لذا مرز عینی و مشخصی به جز قابل اشاره حسی بودن یا نبودن بعنوان ملاک تمایز مجرد و مادی تعیین نمیگردد. این مقاله نشان داده است در فلسفه ملاصدرا تجرد و مادیت وابسته به مراتب وجودی موجودات است. و بر همین اساس نشان داده که هر موجودی متصف به مجرد بودن و مادی بودن، بصورت توأمان میشود. پس مرز خارجیای میان تجرد و مادیت تحقق ندارد. پس عامل اتصاف موجودات به ایندو ذهن و نوع نگاه و اعتبار کردن آن میباشد و لذا تجرد و مادیت وابسته به ذهن هستند و از تقسیمات پیشینی ذهن در نگاه به واقعیت (وجود) میباشند. و لذا تقسیم موجودات به مجرد و مادی براساس مبانی حکمت متعالیه تقسیمی سوبژکتیو است و این نوع نگاه به مسئله تجرد و مادیت، بحثهای بنیادین دیگر مانند ربط حادث به قدیم و رابطه نفس و بدن و بقای نفس و معاد را نیز تحت تأثیر مستقیم خویش قرار میدهد.
The contemporary companions of Sadraean philosophy consider the problem of the materiality and immateriality as a gradational one; so, they have determined no other criterion of distinction between the materiality and immateriality than the perceptibility. This paper is aimed to show that, in Sadraean philosophy, to be material or immaterial is dependent on the existential levels of the existents. Thus, we attribute the materiality and immateriality simultaneously to the existents. Therefore, there is no external border between the two. The agent of attributing materiality and immateriality to the existents is the mind and our perspective. To be abstract or material are subjective as well as a priori categories of the mind to understand the realm of reality (or existence). The aforementioned conception of materiality and immateriality affects other problems, including the relation of the accident to the eternal, the relation between the soul and body, the immortality of the soul and eschatology.
خلاصه ماشینی:
ذهني (پيشينی) بودن تجرد و ماديت در فلسفه صدرايي 1 سيدعلی علم الهدي (تاريخ دريافت مقاله : ٩٨/٢/٢٢ ـ تاريخ پذيرش مقاله : ٩٨/٤/٩) چکيده مسئله مجرد و مادي و معيار تمايز اين دو از نگاه معاصرين در حوزه فلسفه ملاصدرا، بصورت امري تشکيکي و طيف گونه مطرح ميشود و لذا مرز عيني و مشخصي به جز قابل اشاره حسي بودن يا نبودن بعنوان ملاک تمايز مجرد و مادي تعيين نميگردد.
و لذا تقسيم موجودات به مجرد و مادي براساس مباني حکمت متعاليه تقسيمي سوبژکتيو است و اين نوع نگاه به مسئله تجرد و ماديت ، بحث هاي بنيادين ديگر مانند ربط حادث به قديم و رابطه نفس و بدن و بقاي نفس و معاد را نيز تحت تأثير مستقيم خويش قرار ميدهد.
اما آيا در تفکر صدرايي ميتوان چنين مرزي را ميان مجرد و مادي محفوظ نگاه درآمده است که از جمله آنها به مقاله آقاي يحيي نورمحمدي نجف آبادي در مجله معرفت فلسفي با نام «نقد و بررسي استدلال هاي فيلسوفان بر اثبات ثبات و نفي حرکت در مجردات » اشاره کرد.
نکته اي که نهايتا آقاي فياضي و آقاي عبوديت از نقد ملاکهاي تمايز ميان مجرد و مادي نتيجه ميگيرند و اين نکته را بسياري از معاصرين مانند آقاي وکيلي و آقاي شه گلي و آقاي اکبريان و آقاي اسعدي و برخي ديگر از پژوهشگران در حوزه فلسفه ملاصدرا مورد تأکيد قرار ميدهند، آنست که اگر بپذيريم صرفا موجودات مادي دچار حرکت نيستند بلکه حرکت در مجردات نيز امکان وقوع دارد (و حتي نمونه هايي از حرکت در مجردات مثل حرکت نفس را مورد تأکيد قرار ميدهند).