چکیده:
هدف پژوهش پیشرو، آزمون تاثیر ماهیت راهبری شرکتی بر سودآوری استراتژیهای شتاب در بورس اوراق بهادار تهران است. به همین منظور، ابتدا سودآوری سه استراتژی شتاب کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت مورد بررسی قرار گرفت و مشاهده شد که، هم با استناد به دادههای خام و هم با توجه به دادههای تعدیلشده بر اساس صنعت، تنها استراتژی شتاب میانمدت، سودآور است. در مرحله بعد، شرکتها بر اساس امتیاز شاخص ترکیبی راهبری شرکتی به دو گروه دموکراتیک (پشتیبان حقوق سهامداران) و مستبد (ناقض حقوق سهامداران) تقسیم شدند. سپس، سودآوری استراتژیهای شتاب در هر یک از این دو گروه بررسی شد. یافتههای پژوهش نشان میدهد در بین شرکتهای دموکراتیک، استراتژیهای شتاب کوتاه و میانمدت، عایدی مثبت و قابلملاحظهای را نصیب سرمایهگذاران میکنند، اما عایدی هر سه استراتژی شتاب در شرکتهای ناقض حقوق سهامداران منفی است. نتایج پژوهش همچنین تاییدکننده فرضیه فشار بازار است و تصدیق مینماید که مدیران شرکتهای پشتیبان حقوق سهامداران در مقایسه با همتایان خود در شرکتهای ناقض حقوق سهامداران، اطلاعات محرمانه کمتری را افشا میکنند.
This study documents the impact of corporate governance nature on momentum strategies profitability in Tehran stock exchange. To do so, we firstly examined the profitability of short term, midterm, and long term momentum strategies and found that, regarding both raw data and industry adjusted data, only midterm momentum strategy is profitable. Then, based on corporate governance index score, we categorized sample firms into two groups: democracies (firms with strong shareholder rights) and dictatorships (firms with weak shareholder rights). In the next stage, we checked momentum strategies profitability in each group. Research findings indicate that among democracies, short term and midterm momentum strategies allow investors to earn significant positive profits, while in companies with weak shareholder rights, all three momentum strategies record negative profits. The results of this research also present strong evidence that supports the market pressure hypothesis and confirm that managers of companies with strong shareholder rights are less likely to reveal private information than companies with weak shareholder rights
خلاصه ماشینی:
بالاخص ، هانگ و اِستاین (١٩٩٩) بر این باورند که علت بروز شتاب ، انتشار آهسته اطلاعات خصوصی و محرمانه میان سرمایه گذاران است که خود منجر به ایجاد ناکارایی اطلاعاتی و ارزش گذاری بیشتر یا کمتر از واقع سهم شده و همین امر کسب بازده اضافی چشمگیر توسط معامله گران استفاده کننده از استراتژی های شتاب را در پی دارد (هِلینکا، ٢٠٠٨).
فرضیه اول بیان می کند که شرکت های دموکراتیک زیر فشار وارده از جانب سهامداران برای ایجاد بازده مثبت در کوتاه مدت هستند و از این رو، احتمال انتشار اطلاعات محرمانه و به خصوص اطلاعات منفی توسط مدیران آنها کم است .
در ادامه ، ابتدا توضیحاتی در مورد نحوه تعیین ماهیت شرکت ها از منظر راهبری شرکتی (دموکراتیک یا مستبد بودن ) ارائه شده ، سپس به ترتیب ، استراتژی های شتاب ، آلفای مدل سه عاملی فاما- فرنچ و تعدیل بازده و امتیاز شاخص ترکیبی راهبری شرکتی بر اساس نوع صنعت تشریح می گردد.
سودآوری استراتژی شتاب (١٢/٦) با توجه به ماهیت راهبری شرکتی (Democracy WML) – (Dictatorship WML) Dictatorship WML Democracy WML -%0/22 -%2/55 -%2/77 0/55 1/03 1/44 %6/91 -%3/24 %3/67 FFα 2/25 1/99 1/55 جدول های (٩) تا (١١) نیز نتایج مقایسه اثر شتاب در پرتفوی های دموکراتیک و مستبد را با استفاده از داده های تعدیل شده بر اساس صنعت نشان می دهد.
«Corporate governance and regulation: Can there be too much of a good thing?» Journal of Financial Intermediation, 19(4): 461-482.
«Corporate governance and momentum strategies».