خلاصه ماشینی:
"عجب بادی با مورد دارشه را خبر ما ببر پسر گالشه را پیغام من ببر مییارکی را ز گریه تر کنم ناز بالشه را باد عجیبی به سوی بیشه میوزد خبر ما را به جوانک گالش برسان پیام مرا به یار عزیزم برسان که با اشکم بالش کوچک زیر سرم را تر خواهم کرد ترانهای دربارهی حضور و قدرت زنان گیلانی در نبرد علیه حاکمان زورگو: سفید باز منی پر خط و خال سر کوه لانه دارم بر سر خال به دنبالم کردند نخجیروانان مرا کشتن نتانه رستم زال من همانند باز سفید و پر خط و خال هستم که در بالای کوه بر سر یک شاخه آشیانه دارم شکارچیان به هوای شکار من دنبالم کردند غافل از اینکه رستم زال هم قادر به کشتن من نیست دربارهی یاری که از دست حکمرانان ظالم به کوه پناه برده است،مشارکت و همراهی زن گیلانی با یار فراری خود: نازنین تو به کوهی من به گیلان تی پیرهنه چرک بیگیفته مثل غریبان تی پیرهنه فادن تره بشورم به آب زمزم و صابون تهران یار نازنینم تو در کوه به سر میبردی من در گیلان پیراهنت مثل آدمهای غریب چرکین شده است پیرهنت را بده تا بشورم با آب زمزم و صابون تهران ترانهای دربارهی خانوادهی شوهرکه از قومی دیگر(از منطقهی سنتی)است و پاسخ زن گردنفراز گیلانی: گل سرخ و سفید مرواری گردن تی ره اولاد نبوچی وایه کودن بیجاری پر زوری آوی فراوان برزگر ناتوان چه وایه کودن گل سرخ و سفید که رشتهی مروارید بر گردن داری تو هنوز صاحب فرزند نشدی چه باید کرد زن مانند شالیزار بارور و آب هم فراوان حال اگر برزگر(شوهر)ناتوان باشد چه باید کرد ترانهای طنزآمیز: سر کوهی بشوم می پا جلسکست کلاچ و کشکرت خنده بتر کست کلاچ و کشکرت خنده مکنید بگوی بگوی،می دیل بترکست بالای کوهی رفتم پایم لغزید کلاغ و زاغچه از خنده ترکیدند کلاغ و زاغچه بر من نخندید دل من از بگو مگوی مردم شکسته است زن در گیلان حضوری فعالتر،آزادتر و خلاقانهتر نسبت به سایر منطقههای ایران دارد."