چکیده:
آنچه نظریه علمی را از سایر روشهای کسب دانش متمایز میکند، به کاربردن روش علمی برای دستیابی به دانش است. چارچوب نظری، یکی از مهمترین اجزای یک تحقق علمی است. در اقتصاد اسلامی، چارچوب نظری پذیرفتهشده عمومی، تقریبا وجود ندارد. فقدان چارچوب نظری برای اقتصاد اسلامی و استفاده از چارچوبهای اقتصاد متعارف بازی، در زمین اقتصاد متعارف است. در این مقاله، ضمن تبیین روش تحقیق در علوم متعارف و بیان جایگاه چارچوب نظری در آن، چالشی که اقتصاد اسلامی به دلیل قرار گرفتن در آن، توفیق اندکی برای تبدیل شدن به یک رشته و پارادایم علمی داشته، بررسی شده است. برای آزمون تجربی نیز دو مجله «اقتصاد اسلامی» و «مطالعات اقتصاد اسلامی» انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتهاند. هرچند مطالعه موردی 62 مقاله این دو نشریه به صراحت فرضیه تحقیق مبنی بر فقدان چارچوبهای نظری در تحقیقهای اقتصاد اسلامی را نمیتواند تایید نماید. ولی بیانگر کاستیهای اساسی در نحوه کاربست چارچوب نظری، در تحقیقهای مربوط به اقتصاد اسلامی است. کمتر از یک چهارم مقالههایی که دارای چارچوب نظری تصریح شده بودند، مبتنی بر چارچوبهای نظری اسلامی بودند.
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله، ضمن تبيين روش تحقيق در علوم متعارف و بيان جايگاه چارچوب نظري در آن، چالشي که اقتصاد اسلامي به دليل قرار گرفتن در آن، توفيق اندکي براي تبديل شدن به يک رشته و پارادايم علمي داشته، بررسي شده است.
هرچند تلاشهاي صورت گرفته در توسعه اقتصاد اسلامي، به رغم پيشينه اندک آن، چشمگير و قابل توجه بوده است، ولي به نظر ميرسد هنوز با وجود ميزان قابل توجهي از تحقيقات و نوشتههاي علمي اختصاص يافته به اين حوزه، اقتصاد اسلامي نتوانسته است به يک پارادايم و حتي رشته علمي تبديل شود.
ازاينرو، در اين مقاله ضمن تبيين روش تحقيق در علوم متعارف و بيان جايگاه چارچوب نظري در آن، چالشي که اقتصاد اسلامي به دليل قرار گرفتن در آن، توفيق اندکي براي تبديل شدن به يک رشته و پارادايم علمي داشته، بررسي شده است.
براي آزمون تجربي نيز دو مجله اقتصاد اسلامي و مطالعات اقتصاد اسلامي، به عنوان مطالعه موردي انتخاب و مقالههاي مربوط به پنج شماره آخر مورد بررسي قرار گرفتهاند.
در اين مقاله، اين ديدگاه بررسي و در پايان، اين جمع بندي ارائه شده است که علم اقتصاد اسلامي وجود ندارد، ولي اقتصاددان عالم به معرفت اقتصاد اسلامي، ميتواند آن را بر اساس روششناسي متعارف در علوم اجتماعي-اقتصادي، به گونهاي تدوين کند که از يک سو، نظريات آن تجربهپذير و با شواهد تجربي و استنتاجهاي آماري قابليت تاييدپذيري داشته باشند.
در اين مقاله، براي آزمون فرضيه اصلي تحقيق، مبني بر فقدان چارچوب نظري اسلامي در تحقيقات مربوط به اقتصاد اسلامي، مقالههاي پنج شماره دو نشريه «اقتصاد اسلامي» و «مطالعات اقتصاد اسلامي»، به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدهاند.