خلاصه ماشینی:
"بلی آن روز که مسیحیت انقلابی علیه امپراتوری رم برخاسته بود، امپراتور فرمان داد تا مسیح را به دار کشند ولی پس از مسیح و یاران و حواریون انقلابیش، یک معامله صورت گرفت و در کنفرانس نیسه، خدای واحد مسیحیان سه تا شد و امپراتور هم مسیحی گشت و مسیحیت را در اروپا تبلیغ کرد، زیرا دین سه خدایی و شرک نه تنها برای قدرتمندان زیانی ندارد، بلکه به سود آنهاست و امروز در واتیکان آنچه به چشم میخورد، ستونهای عظیم سنگی است که قدرت امپراتوریس رم را نشان میدهد، همان قدرتی که فرمان صلب مسیح را صادر کرد و اکنون صلیب و ستونها به هم آمیخته و معجونی از مذهب و سلطه بهوجود آورده است و وای به روزی که چنین فاجعهای پدید آید.
مجسمه را چنان تراشیدهاند که میگویی جان دارد، حتی موی رگهای زیر پوست را نشان دادهاند،پارچهای نازک روی مجسمهای کشیده بودند و وقتی که دقت کردم دیدم آن هم ازسنگ است ونقاشیهای میکل آنژ و دیگران چنان با رنگ و نقش، که گویی آدمهای زندهای از دیوار بیرون میآیند و آن همه تالار و صفه و ستون و دخمه و بازهم مسیح مصلوب است و مریم گریان ویهودیان در توطئه وامپراتوران دراوج قدرت و سرداران سرمست فتح جنگ.
گفتم: اکنون حضرت مسیح از این جنایت فجیع در آسمانها اندوهگین است و شما که جانشین او هستید چه میکنید؟ خاموش ماند و به هیجان آمد و دستهایش را بالا برد و بر روی میز لغزانید و برگشت و به من نگاه کرد و چهرهای آرام به خود گرفت و گفت: من هر روز برای ملتهای ایران و افغانستان دعا میکنم."