چکیده:
در این پژوهش هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین عملکرد سازمانی و هوش فرهنگی در شرکت
مهندسی راهبردهای صنعتی پارساماد (PIS) در طی در سال ١٣٩٧ با انتخاب ٨٠ نفر بهعنوان نمونه آماری
است؛ که برای جمعآوری مبانی نظری پژوهش از روش کتابخانهای و برای جمعآوری اطلاعات آماری
پرسشنامه هوش فرهنگی ابراهیمزاده و پرسشنامه عملکرد سازمانی ساندروف (٢٠٠٩) استفادهشده است.
روش تجزیهوتحلیل در این پژوهش روش رگرسیون خطی بوده و جهت تجزیهوتحلیل از نرمافزارهای
SPSS24 استفادهشده است. نتایج پژوهش بیانگر این است که بین ابعاد عملکرد سازمانی (توانایی،
وضوح، کمک، مشوق، ارزیابی، اعتبار و محیط) با هوش فرهنگی رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
جدول (١١) خلاصه مدل در فرضيه دوم (به تصویر صفحه رجوع شود) در اين فرضيه مقدار ضريب همبستگي برابر با (٠/٦٩٢) است ؛ و اين مطلب بيانگر اين است که ، بين دو متغير وضوح در سازمان و هوش فرهنگي همبستگي در سطح احتمال ٩٥% وجود دارد.
جدول (١٤) خلاصه مدل در فرضيه سوم (به تصویر صفحه رجوع شود) در اين فرضيه مقدار ضريب همبستگي برابر با (٠/٦٨٨) است ؛ و اين مطلب بيانگر اين است که ، بين دو متغير کمک در سازمان و هوش فرهنگي همبستگي در سطح احتمال ٩٥% وجود دارد.
جدول (١٧) خلاصه مدل در فرضيه چهارم (به تصویر صفحه رجوع شود) در اين فرضيه مقدار ضريب همبستگي برابر با (٠/٦٦٨) است ؛ و اين مطلب بيانگر اين است که ، بين دو متغير مشوق در سازمان و هوش فرهنگي همبستگي در سطح احتمال ٩٥% وجود دارد.
نتايج حاصل از فرضيه هاي پژوهش بيانگر اين است که : در فرضيه اول پژوهش ازآنجاکه سطح معنيداري متغير مستقل (٠/٠٠٠) است ، همچنين ضريب رگرسيوني استانداردشده براي متغير توانايي در سازمان برابر با ٠/٦٨٦ است ، بنابراين رابطه معنادار و مستقيمي بين توانايي در سازمان و هوش فرهنگي وجود دارد.
در فرضيه چهارم پژوهش ازآنجاکه سطح معنيداري متغير مستقل (٠/٠٠٠) است ، همچنين ضريب رگرسيوني استانداردشده براي متغير مشوق در سازمان برابر با ٠/٦٦٨ است ، بنابراين رابطه معنادار و مستقيمي بين مشوق در سازمان و هوش فرهنگي وجود دارد.