چکیده:
اخلاق فضیلت یکی از نظریههای اخلاقی است که اهتمام ویژهای بر شخصیت فاعل و ویژگیها آن دارد. در مقابل اخلاق فضیلت، نظریههای عملمحور (وظیفهنگر و غایتنگر) قرار دارند. شناخت دیدگاه قرآن، به عنوان مهمترین منبع اعتقادی و عملی دین اسلام، در میان نظریههای اخلاق هنجاری ضروری به نظر میرسد. از همینرو، در این پژوهش میکوشیم ضمن تبیین دقیق اخلاق فضیلت و ویژگیهای آن، به سراغ آیات قرآنی رفته، دیدگاه قرآن در قبال این نظریه را تبیین کنیم. دیدگاهی که از مجموع شواهد قرآنی برداشت میشود، تایید اخلاق فضیلت با رویکرد فضیلتموضوع )فاعلمحور و فاعلمقدّم( است، اما برای رویکردهای فضیلتمعیار و فاعلمبنا شاهد قویای یافت نشد. اخلاق قرآنی با محور قرار دادن قلب و روح در مقابل افعال ظاهری انسان و ایمان در مقابل عمل صالح و همچنین با طرح «اسوه» به عنوان معیار شناخت اخلاق، رویکردی بسیار نزدیک به اخلاق فضیلت، اتخاذ کرده است.
Virtue ethics is a moral theory that is particularly focused on the agent’s character and characteristics. Virtue ethics is contrasted with act-based theories (deontological and teleological theories). It seems necessary to identify the Quranic perspective on normative moral theories, since the Quran is the most important source of Islamic beliefs and acts. Thus, in this paper, we seek to precisely formulate virtue ethics and its properties, and then look for the Quranic view of such ethics. The view gleaned from the bulk of Quranic evidence is an endorsement of virtue ethics with an orientation to the subject’s virtue (agent-based), but no evidence can be found for virtue-based, subject-based approaches. Quranic ethics is very close to virtue ethics because it assigns a central place to one’s heart and soul as opposed to external acts, and faith as opposed to righteous actions. Moreover, it offers a “role-model” (uswa) as the criterion for morality.
خلاصه ماشینی:
اين اخلاق معمولا ترکيبي از «غايت گرايي سعادت گرايانه مبتني بر تبيين کارويژٔە انسان »، «نظريۀ حدوسط و اعتـدال در تبيين وجودشناسي يا معرفت شناسي فضايل »، «فضايل چهارگانه اصلي مبتني بر قواي نفس »، «عقلانيتي عملي تحت فضيلت فرونسيس يـا عقـل عملـي » و «تکيـه بـر اسـوه يـا فضـيلت مند به عنوان نمونۀ بارز فرد داراي عقل عملي» است .
دو نظريـۀ مـدرن اخـلاق هنجاري، يعني سودگرايي و وظيفه گرايي ، از حدود دو قـرن پـيش در جهـان غـرب پديـد آمـده و گسترش يافته اند و البته ، هر دو از يک چيز به طور خاص غفلت کرده اند؛ اين دو نظريه ، به دنبـال / معياري کلي براي الزامات و ارزش هاي اخلاقي ميگردند و هـر يـک پيشـنهادي ارائـه کرده انـد؛ سودگرايي به حداکثر رساندن سود و وظيفه گرايي عمل بر اساس تکليف را پيشـنهاد ميکنـد و در اين ميان ، فضيلت گرايان مدرن ، با به نقد کشيدن هر دو نظريه ، آنچه کـه مـورد غفلـت آنهـا بـوده است (شخصيت ١، ملکه ٢ و فضيلت ٣) را گوشزد ميکنند.
اخلاق فضيلت در نگاه قرآن آيا قرآن کريم شخصيت و ملکات فاعل اخلاقي را بـر افعـال و رفتـار او مقـدم مي دانـد؟ اهتمـام اصلي و اساسي قرآن بر رشد شخصيت فاعل است يا رفتارهاي او؟ قرآن شخصـيت و فضـايل را به عنوان معيار نهايي شناخت رفتار صحيح مي داند يا معيارهـاي ديگـري را معرفـي ميکنـد؟ در نگاه قرآن ، اسوه ها چه جايگاهي دارند؟ قرآن تا چه ميزان در ارزيابي ها و داوري ها بـه شخصـيت ، انگيزه و نيت افراد توجه ميکند؟ و آيا در منظر قرآني عملـي کـه همـراه ميـل و انگيـزش درونـي ١.