چکیده:
ادبیات عصاره ی فرهنگ و تبلور نگرش جمعی یک قوم به زمان می باشد که به صورت مکتوب یا شفاهی تصویر می گردد، اما یکی از وجوهی که در ادبیات معاصر نادیده گرفته شده است، توجه به پیوندهای ادبیات داستانی معاصر با جریان های سیاسی روزگار آن است. پسااستعماری درگیر تأثیرات استعمار و عملکرد آن بر فرهنگ ها ورسوم و جوامع استعمار زده است. در این تحقیق رمان های معروف «همسایه» های احمد محمود و داستان بلند (ذاکرة الجسد) «خاطرات تن» احلام استغانمی از منظر خوانش نظریه ی پسااستعماری بررسی و مطالعه شده است.. . یافته های این تحقیق و تحلیل مولّفههای پسااستعماری آن(تقابل شرق و غرب، فرودست، دیگری، آگاهی) حاکی از آن است که مستغانمی و احمد محمود در رمان ذاکرة الجسد و همسایه ها با استفاده از تعبیرهای مستقیم و غیرمستقیم در صدد کشف و نقد تلاش های استعمار نوین در جهت نابودی هویت و استقلال سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ملل مشرق زمین، خصوصاً کشورهای اسلامی می باشد.
the Literature is a culture extract and crystallization of the collective attitude of a nation to a time when the image is written or oral but One aspect that has been overlooked in contemporary literature, according to contemporary fiction ties with the political process is time. Postcolonial involved in the effects of colonialism on the cultures and societies. In this study, the famous novel(Hamsayeha) "neighbor" by Ahmad Mahmoud and the novel (Zakerat Al Jasad) "Memories of bady" Ahlam Al Mstghanmy been studied from the perspective of postcolonial reading ... The findings and analysis of postcolonial its components (East-West confrontation, the poor, the other, consciousness) suggest that Ahlam Al Mosteghanemi and Ahmed Mahmoud in the novel Thakirati Jasid and neighbors using direct and indirect interpretations seeks to explore and critique effort in order to destroy the identity and independence of neo-colonialism, political, cultural, social and economic Orient nations, especially Islamic countries.
خلاصه ماشینی:
بررسي تطبيقي انديشة پسااستعماري در رمان ذاکرة الجسد احلام مستغانمي و همسايه ها احمد محمود * علي اکبر احمدي استاديار گروه زبان و ادبيات عربي ، دانشگاه پيام نور، تهران ، ايران ** سهيلا دارابي دانش آموختة کارشناسي ارشد زبان و ادبيات عربي ، دانشگاه پيام نور، تهران ، ايران (تاريخ دريافت : ٩٥/٠٦/٠١، تاريخ تصويب : ٩٧/١١/٢٣، تاريخ چاپ : دي ١٣٩٨) چکيده يکي از وجوهي که در ادبيات معاصر ناديده گرفته شده است ، توجه به پيوندهاي ادبيات داستاني معاصر با جريان هاي سياسي روزگار است .
مقالة حاضر بر آن است تا با تحليل مولفه هاي پسااستعماري (تقابل شرق و غرب ، فرودست ، ديگري، آگاهي ) و پاسخ به اين سؤال که گفتمان پسااستعماري چه اهدافي را دنبال مي کند؟ نشان دهد که مستغانمي و احمد محمود در اين دو رمان با استفاده از تعبيرهاي مستقيم و غيرمستقيم در صدد کشف و نقد تلاش هاي استعمار نوين در جهت نابودي هويت و استقلال سياسي ، فرهنگي ، اجتماعي و اقتصادي ملل مشرق زمين ، خصوصا کشورهاي اسلامي است .
اين گفتمان با تکيه بر حمايت از فرهنگ خود در برابر هژموني غرب و با در نظر گرفتن سازنده «نقش ادبيات » به عنوان «روشي که مردم مستعمره از آن براي دفاع از هويت و بقاي تاريخ خودشان استفاده مي کنند» (سعيد، ١٣٨٣: ١٢) دست به زير و رو کردن مفاهيم استعماري مي زند که اين خود مهم ترين شاخصة ادبيات پسااستعماري محسوب مي شود، شاخصة «مبني بر شالوده شکني انديشه هاي موجود در متون جاافتاده از دوران استعمار» (شاهميري، ١٣٨٩: ٧٥).