چکیده:
آذرکیوان و پیروانش در قرن دهم هجری، بنیانگذار فرقهای بودند که آنها را «ایزدیان و یزدانیان و آبادیان و سپاسیان و هوشیان و انوشگان و آذرهوشنگیان و آذریان» نیز نامیدهاند. به دلیل توجه آذرکیوانیان به حکمت اشراق و سنت ایران باستان، آذرکیوان را عارفی زرتشتی و احیاءکنندۀ سنت کهن ایرانی و زبانهای ایران باستان دانستهاند. همچنین اکثر محققان بر این باورند که آذرکیوان یکی از موبدان زرتشتی فارس بود که به هند سفر کرده و در آنجا آثاری را پدید آورده است. در این مقاله به بررسی مطالبی که دربارۀ زردشت و عقاید زردشتیان در متون بازمانده از آذرکیوانیان آمده است، پرداخته میشود. آنچه که آذرکیوانیان دربارۀ زردشت و زردشتیان در کتب خود نقل کردهاند، از منابع اسلامی و برخی کتب فارسی زردشتی است و هیچ مطلبی را مستقیماً از متون اوستایی یا فارسی میانه نیاوردهاند. از نوشتههای ایشان هم چنین پیداست، با اینکه آذرکیوانیان تردیدی در نبوت زردشت نداشتند، اما خود را پیرو زردشت و آموزههای او نمیدانستند و خود را از زردشتیان رسمی جدا میکردند.
Āzar-kayvān and his disciplines were founder of a sect in the 10th century which was famed as “Izadiyān, Yazdāniyān, Ābādiyān, sepāsiyān, Hušiyān, Anušagān, Āzarhušangiyān and Āzariyān”. Due to the attention of Āzar-kayvān to the Philosophy of Illumination (Hekmat al-Eshraq) and the tradition of Ancient Iran, he is identified as a Zoroastrian mystic who tried to renew the old tradition and languages of ancient Iran. Moreover most of the researchers believe him as a Zoroastrian Mobads of Fars, who travelled to India and wrote some books there. In this article, it is studied the issue of Zoroaster and Zoroastrian beliefs in the Āzar-kayvāni’s writings. What the Āzar-kayvānis have written about Zoroastrian beliefs, are quoted from the Islamic and Zoroastrian Persian books and there is not any quotation from Avestan or Middle Persian writings. Besides, the Āzar-kayvānis didn’t incorporate themselves into the formal Zoroastrians, though they recognize Zoroaster as a Prophet of God.
خلاصه ماشینی:
اکنون مدت هاست که اعتبار زبان دساتيري و نسبت آن با زبان هاي باستاني ايراني و حتي هر زبان باستاني ديگر کاملا روشن شده است و همۀ پژوهشگران اذعان دارند که زباني که متن اصلي دساتير بدان نوشته شده است ، با هيچ يک از زبان هاي زنده يا مردة دنيا پيوستگي يا شباهت ندارد؛٣ اما دربارة ارتباط آموزه هاي آذرکيوان با زردشت هم چنان پژوهشگران بر نظر قديم يعني زردشتي بودن آذرکيوان باقي مانده اند و تقريبا در تمام نوشته هايي که دربارة آذرکيوان يا تأليفات او و شاگردانش به ويژه کتاب هاي دساتير و دبستان مذاهب نوشته شده است ، آذرکيوان را از زردشتيان شيراز يا، از دستوران و روحانيان 4 زردشتي ايراني به شمار آورده اند.
آنان زردشت را نه به عنوان نخستين پيامبر خود، بلکه پيامبري ميدانند که مانند شاه -پيامبران آبادي، پيشدادي، کياني، اشکاني و ساساني از جمله سيامک و هوشنگ و تهمورس و جمشيد و فريدون و منوچهر و کيخسرو و آذرساسان پنجم ، شريعت مه آباد را ادامه داده است ؛ با اين تفاوت که او تنها کسي بوده که بر خلاف مه آباد و ديگران ، به رمز سخن گفته است ، بنابراين لازم است که سخنان او نخست تأويل شود و سپس بر شريعت مه آباد تطبيق داده شود، کاري که همۀ شاه -پيامبران بعد از زردشت مانند دارا و داراب و بهمن و اسفنديار و لهراسب و نيز پيامبران آذري دورة ساساني که از آن ها با عنوان «آذرساسانيان » نام برده شده است ، انجام داده اند.