چکیده:
اندیشمندان ژئوپلیتیک در طول سدۀ گذشته همواره درصدد بوده اند که به فراخور شرایط طبیعی و انسانی مناطق مختلف و با ارائه استدلالهای لازم اهمیت سیاسی برخی کانونها و نقاط جغرافیایی را پررنگ تر نموده و سیاستمداران را جهت نفوذ، تسلط و مدیریت اینگونه فضاها ترغیب نمایند. بدیهی است اهمیت سیاسی مکانها و فضاهای مختلف در طول زمان ثابت نبوده و بویژه ممکن است تحت تاثیر عوامل انسانساخت دچار ارتقاء و دگرگونی گردد. در این راستا توسعه فزاینده جهانی شدن و شبکهای شدن فعالیتهای رسانهای سبب اهمیت یافتن نهادهای جهانی مدیریت جریانات رسانهای و مکانهای استقرار آنها گردیده است. زیرا این نهادها پتانسیلها و تواناییهای فزایندهای در تاثیرگذاری بر دیگر مکانها و فضاهای جغرافیایی دارند و با توجه به اثرگذاری فزاینده این نهادها اهمیت فزایندهای برای آنها متصور میباشد.
در این مقاله این پرسش مطرح است که آیا امکان تطبیق تعریف مفهوم مکان و فضای استراتژیک با مکانهای جهانی کنترل و مدیریت جریانهای رسانهای و خبری وجود دارد؟ در سیر انجام این تحقیق کوشش گردیده با رویکردی توصیفی - تحلیلی، در درجه نخست مفهوم فضای استراتژیک تبیین گردد، سپس با تطبیق کارکردهای نهادهای جهانی و بزرگ مقیاس، هدایت افکار عمومی و تطبیق آن با تعریف فضای استراتژیک، مصادیق نوینی از این مفهوم ارائه گردد. یافتههای تحقیق نشان میدهد که امروزه میتوان مکان استقرار نهادهای اصلی کنترل و هدایت جریان رسانهای در جهان را به مثابه مصادیق توینی از مفهوم فضای استراتژیک مطرح نمود.
خلاصه ماشینی:
کانون هاي مديريت جريان خبر در مقياس جهاني و ظهور مفهوم نقاط استراتژيک رسانه اي محمدرضا حافظ نيا استاد جغرافياي سياسي دانشگاه تربيت مدرس 1 احسان لشگري استاديار جغرافياي سياسي دانشگاه يزد تاريخ دريافت مقاله : ١٣٩٢/٠٢/٠٢ تاريخ پذيرش مقاله : ١٣٩٢/٠٤/١٠ چکيده انديشمندان ژئوپليتيک در طول سدة گذشته همواره درصدد بوده اند که به فراخور شرايط طبيعي و انساني مناطق مختلف و با ارائه استدلال هاي لازم اهميت سياسي برخي کانون ها و نقاط جغرافيايي را پررنگ تر نموده و سياستمداران را جهت نفوذ، تسلط و مديريت اينگونه فضاها ترغيب نمايند.
بر اين پايه مي توان ادعا نمود که اشاعۀ و پخش جريان خبر از مدل مرکز – پيرامون تبعيت مي نمايد(مولانا، ١٣٧١: ٤٣) حال با توجه به اين موارد اين سئوال مطرح مي گردد که آيا مي توان مکان استقرار نهادهاي اصلي کنترل و توزيع اخبار و شکل دهي به تصميمات سياسي حکومتها را به مثابه فضاي استراتژيک درنظر گرفت ؟ به عبارت بهتر با توجه به کارکردهاي بي بديل منبعث از اين مکانها و تأثيرگذاري بلاترديد اين مکانها در سرنوشت ديگر فضاهاي جغرافيايي آيا مي توان آنها را به مثابه فضاي نوين استراتژيک قلمداد نمود؟ ٢- روش انجام تحقيق روش جمع آوري داده ها و اطلاعات در اين پژوهش اسنادي و کتابخانه اي بوده و شيوة تحليل اطلاعات نيز توصيفي - تحليلي مي باشد.
بنابراين ديگر مکان ها و فضاها نيز اگرچه ممکن است از حيث ژئوپليتيک در مقياس هاي کوچکتر داراي ارزش و اهميت باشند؛ ليکن همچون مناطق استراتژيک کارکردهاي منبعث از آنها قادر نيست کل جغرافياي سياسي جهان را تحت تأثير قرار دهد.