چکیده:
دیوید هیوم استدلال مشهوری در باره علیّت اقامه کرده است. بنا به این استدلال، باورهای معمول ما در باره روابط علّی به خاطر در برداشتنِ ایده ربط ضروری موجّه نیستند. ایده ربط ضروری مولود عادت ذهنی است و اطلاق آن بر امور واقع اشتباه است. از آنجا که باورهای ما در باره قوانین طبیعت و آینده یکسره بر تجارب ما از علّت و معلول مبتنی اند، باورهای معمول ما در باره قوانین طبیعت و پیش بینی آینده نیز موجّه نیستند. در باره این استدلال در تاریخ فلسفه بحث های زیادی درگرفته است و از جمله برخی فیلسوفان معاصر اسلامی پاسخ هایی برای آن پیش نهاده اند. وجه مشترک این پاسخ ها این است که راهبرد همکاری عقل و تجربه را اتخاذ کرده اند. رهیافت کلی این پاسخ ها این است که باور ما به رابطه ضروری میان رویدادهای طبیعی پیشین و عقلی است اما کشف دقیق مصادیق علت و معلول از طریق تجربه حاصل می شود. من در این مقاله نشان می دهم که این پاسخ ها قانع کننده نیستند. در عین حال شاید چشم انداز بهتری را برای حلّ این مسئله در فضای فلسفه اسلامی بتوان ترسیم کرد.
خلاصه ماشینی:
سیدعلی طاهری خرمآبادی فلسفۀ اسلامی متأخر و مسئلۀ هیومی علیّت* چکیده دیوید هیوم استدلال مشهوری دربارۀ علیّت اقامه کرده است که بنابر آن باورهای معمول ما دربارۀ روابط علّی به سبب در برداشتنِ ایدۀ ربط ضروری، موجّه نیستند.
وجه مشترک این پاسخها اتخاذ راهبرد همکاری عقل و تجربه است با این رهیافت که باور ما نسبت به رابطۀ ضروری میان رویدادهای طبیعی، پیشین و عقلی است، اما کشف دقیق مصادیق علت و معلول از طریق تجربه حاصل میشود.
به طور معمول وقتی میبینیم توپ بیلیارد اول به توپ دوم برخورد میکند و آنگاه توپ دوم حرکت میکند، حرکت دومی را معلول حرکت اولی میدانیم، اما در واقع این دو حرکت، دو امر جدا از یکدیگر هستند و بنابراین هیچ یک به خودی خود بر دیگری دلالت ندارند.
(Hume, 2007: 38) هیچ چیزی در تجارب ما وجود ندارد که این انتقال را موجّه نماید، بنابراین ما در باور به ربط ضروری میان علّت و معلول موجّه نیستیم.
علّامه طباطبائی و آیةالله مطهری معتقد هستند تصوّر ربط ضروری میان علّت و معلول باید به درک تجربی این ربط مسبوق باشد؛ زیرا بنا به دیدگاه آنان هر صورت ذهنی در واقعیت ریشه دارد.
در حالی که بنا بر دیدگاه رایج میان فیلسوفان اسلامی، علّت هستیبخش مصداقی در موجودات فیزیکی ندارد (مصباح یزدی، 1383ب: 58) بنابراین اصل مزبور نمیتواند به توجیه باورهای علّی معمول ما کمک کند؛ زیرا این باورها دربارۀ علّت و معلولهای فیزیکی و مشهود هستند.
آیةالله مصباح نیز خود قبول کرده است که تجربۀ بیرونی دال بر ربط ضروری وجود ندارد (مصباح یزدی، 1383؛ب: 27)، بنابراین رویکرد اخیر نیز نمیتواند به استدلال هیوم پاسخ دهد.