چکیده:
این مقاله جهت اثبات و تبیین مقدماتی نقش آموزش عالی در فرهنگ تنظیم گردیده است. این موضوع مفاهیمی چون دانشگاه،فرهنگ و جامعه را دربردارد.به جهت تمرکز دقیقتر بر روی موضوع در مفهوم دانشگاه تنها به دو وظیفه اصلی از وظایف این محیط یعنی:تحقیق و تعلیم پرداخته شده است.زیرا در بسیاری از موارد ایجاد دانشگاه به جهت تبیین موضوعاتی است که حل آنها نیازمند تحقیق علمی و تعلیم تولیدات آن میباشد.از آنجا که نقش دانشگاه در فرهنگ جامعه عجین با این دو وظیفه اصلی است،در مقدمه توضیح این دو وظیفه ذاتی و ارتباط آنها با یکدیگر ضروری مینماید.پس از تبیین این ارتباط،به بررسی سیر تاریخی و تحولات نقش دانشگاهها در فرهنگ جامعه(بدون پرداختن به تجزیه و تحلیل عمیق دو مفهوم «فرهنگ»و«جامعه»)،در دانشگاههای قرون معاصر،و به تبع آن در دانشگاههای داخلی ایران پرداخته شده است.تأثیر متقابل زیربناهای بنیادین حاکم بر فرهنگ جامعه،و وظایفی که بدین سبب بر دوش دانشگاهها گذاشته شده است نیز مسئله مهمی است که در تجزیه و تحلیل موضوع مدنظر قرار گرفته است.با چنین سیری در این مقاله،به فتح باب مقدماتی نقش دانشگاهها در فرهنگ جامعه پرداخته میشود.سیر تحولات،نقش دانشگاهها را،نه تنها همواره پشتیبان و تقویتکنندهء فرهنگ جامعه نشان میدهد،بلکه به عنوان مرجعیت علمی در جوامع گوناگون،نقش فعال و پیشتاز را نیز برای آن به اثبات میرساند.البته اثبات این نقش مربوط به دانشگاههای کشورهایی است که ساخته و پرداخته و برخاسته از سیر طبیعی نیازهای آن جوامع میباشند.درحالیکه بالعکس در جوامعی نظیر ایران،که شکلگیری دانشگاههایشان غالبا با کپیبرداری و انتقال از کشورهای و جوامع دیگر آغاز گردیده،از این لحاظ با معضلاتی روبرو هستند که ریشه در مبانی،و فلسفههای عمیق فرهنگی آنها دارد.در این کشورها،راه حل این معضل،برای بازگشت به ایفای نقش حقیقی دانشگاه،جز از طریق توجه به مبانی فرهنگ امکانپذیر نیست.
خلاصه ماشینی:
"4-تبدیل منازعات کلیسا و علم،به منازعات بین دیانت مسیحی موردنظر مردم و حکومت جدید،و در نتیجه تعیین دو حیطه ارزش و دانش و جدا نمودن و مرزبندی بین این دو 5-تعیین مرزبندی بین دیانت و حکومت جدید با قرار دادن دو حد«فردی»و «اجتماعی»و قرار دادن دین در حیطه مسائل فردی 6-معامله نمودن دیانت مسیحی با علم و اتحاد این دو برای منافع مشترک در جهان 7-با توجه به توانمندی فوق العاده اروپا،و هدف قرار دادن سیطره بر همه جهان، به استفاده از تمام توان خود پرداختند و در این راه: الف-هرجاکه لازم بود از سلاح«دین افیون ملتها است و«پایان دوران خدا مداری»استفاده نمودند؛و این فراورده جدال بین علم و مسیحیت را با قیاس غلط و فریبکارانه به همه ادیان(از جمله اسلام)سرایت دادند.
لذا به این سادگی نیست که حتی بیعقیدهترین آدمهایی که در ایران هستند در آن سطح توافق شده موجود در غرب بتوانند توجیهات فرهنگی لازم بین علم و ارزش را نسبت به موضوعات موردنظر غربیها هضم نمایند،مگر اینکه کاملا فرهنگ خود را کنار گذارند،بنابراین ابتدا غربزدگان خواستند تا رشتههایی که مستقیما سمت و سوی فرهنگی داشتند را برای ترویج آن قالب فراهم شده غربی در دانشگاههای داخل کشور راهاندازی کنند و این همان موضوعی بود که در زمان رژیم پهلوی به تبلیغ و ایجاد آن پرداختند."