چکیده:
در دوره ایوبیان، به سبب انقراض دولت شیعی فاطمیان و اعمال سیاست سرکوبگرانه و ضدشیعی دولت ایوبی، بستر مناسبتری برای بروز گرایشهای فرقهای مورخان اهلسنت در مصر و شام فراهم گردید که میتوانست مواضع واقعی آنها را نسبت به شیعه و مظاهر آن نمایان سازد. رویکرد مورخان مزبور در برابر تشیع و انگارههای آن، مسأله جستار حاضر است که در دو موضوع مصداق حقیقی شیعه در نظر آنان و چگونگی مواجههشان با بنمایههای اعتقادی شیعه نظیر عترت، افضلیت اهلبیت، واقعه کربلا، مهدویت و نظایر آن واکاوی شده است. بدین منظورآثار تاریخی شاخص تعدادی از تاریخنگاران سنیمذهب این دوره، در دو گروه کلی مورخان متعصب مانند عمادالدین اصفهانی، ابوشامه و ابنواصل و مورخان منصف نظیر ابنعدیم، ابنخلکان و سبط ابنجوزی با روش توصیفی ـ تحلیلی مقایسه و مطالعه شده است. دستاورد این پژوهش، نشان میدهد که امامیه اثناعشری، مصداق شیعه رسمی در نگاه این مورخان هستند و باقی فرق، از انشعابهای منحرف آن محسوب میشوند. مواضع اغلب این مورخان درباره بنمایههای اعتقادی شیعه، با اختلافهایی، قرابت زیادی با دیدگاههای امامیه دارد، لذا لعن و تکفیر این مورخان که گاه درباره شیعه مشاهده میشود، متوجه اسماعیلیه و شعبههای آنها بوده و عمدتاً شامل امامیه نمیگردد.
خلاصه ماشینی:
مصداق شيعه در انديشه تاريخنگاران ايوبي واژه شيعه كه در منابع اسلامي علاوه بر معناي لغوي، 1 عمدتاً در مفهوم اصطلاحي آن يعني همه كساني كه به جانشيني بلافصل منصوص حضرت علي7 و امامت فرزندانش معتقدند (نوبختي، 1404، ص17؛ شهرستاني، 1364، ج1، ص169)، به كار رفته و گاه بدون احتساب اختلافهاي موجود ميان شاخههاي مختلف شيعي، همه فرق، اعم از كيسانيه، اماميه، 2 اسماعيليه، زيديه و حتي غلات را در بر ميگيرد، در هر زمان مصاديق متفاوتي از محبان و در معناي مفرد، دوستدار و هوادار و معناي جمع، اعوان و انصار يك شخص يا انديشه واحد.
وي با اينكه گاه لفظ شيعه را براي شيعيان نخستين و طرفداران حضرت علي7 و خاندان ايشان آورده (ابنواصل، 2010، ج1، ص280) و گاهي هم با عنايت به معناي لغوي شيعه، آن را در مفهوم پيروان برخي اشخاص نظير صلاحالدين به كار برده (ابنواصل، 2010، ج1، ص335؛ همو، 1953، ج1، ص250؛ ج2، ص94)، اماميه اثناعشري و اسماعيليه را بارزترين مصاديق شيعه معرفي كرده است.
(سبط ابنجوزي، 2013، ج18، ص456؛ ج19، ص260؛ همو، 1418، ص321 و 323) وي با استناد به حديثي از پيامبر9، شيعيان حضرت علي7 را رستگاران روز قيامت معرفي كرده 1 كه اگرشيعيان نخستين را مصداق آن ندانسته باشد، معتقدان به امامت دوازده امام را مطمح نظر داشته كه از نگرش مثبت نويسنده به شيعه اماميه در برابر ساير فرق حكايت ميكند.
(نكـ : ابنمنظور، 2010، ج12، ص24-25) علماي شيعي نظير شريف مرتضي هم آورده (ابنعديم، 1988، ج4، ص1712)، مصداق امام مورد نظر او نيز خلفاي راشدين و خليفه عباسي است (ابنعديم، 1988، ج2، ص757 و 814؛ ج3، ص1355)، همچنانكه ابنخلكان هم واژه امام را تنها براي حضرت علي7 و امام حسين7 به كار برده (ابنخلكان، ج2، ص67 و 193؛ ج3، ص313) و براي ساير ائمه با وجود احترام فراوان، از کاربرد اين واژه پرهيز نموده است.