چکیده:
عنوان «توپچیباشی» به معنی سرکردۀ توپچیان و فرماندۀ توپخانه، با رواج کاربرد سلاح آتشین توپ، تقریباً از اوایل عهد صفویه رواج یافت. در نخستین اشارهها به این مقام در دورۀ شاهتهماسب اول، توپچیباشی استاد فنسالاری است که دو مهارت «توپریزی» و «توپاندازی» را توأمان داراست. ازآنجاکه سلاح توپ اساساً در اختیار دولت مرکزی بود، طولی نکشید که توپچیباشی در سلک امرا و مقربان درگاه درآمد. با اصلاحات نظامی شاهعباس اول، توپچیباشی با حفظ دو مهارت پیشگفته، در سلسلهمراتب نظامی صاحب موقعیت شد و در زمرۀ امرای قشون قرار گرفت. پس از دو جنگ مهمّ ایروان (1045ق/1635م) و قندهار (1058ق/1648م) که در هردو، توپخانه عامل اصلی پیروزی شد، جایگاه توپخانه بسیار ارتقاء یافت؛ بهنحویکه منصب توپچیباشی و یگان منظم توپخانه، برای نخستینبار درست بعد از جنگهای قندهار، در سال 1064ق/ 1654م. رسمیت یافت. از آن پس تا پایان عصر صفوی، توپچیباشی صاحبمنصبی نظامی بود که وظیفۀ فرماندهی یگان توپخانه را در میدان جنگ برعهده داشت و در کنار قورچیباشی، قوللرآقاسی و تفنگچیآقاسی، اما پایینتر از آنها، ارکان اربعۀ ارتش حاضرالرکابِ (ثابت) مشاهرهبگیر (حقوقبگیر) را تشکیل میدادند. مقالة حاضر با روش توصیفی- تحلیلی میکوشد روند پیدایش منصب «توپچیباشی» را همپای رواج کاربرد توپ در ارتش عصر صفوی، در سیری دویستساله شناسایی کند و وظایف و جایگاه او را در سلسلهمراتب نظامیِ آن عصر روشن سازد.
The title Cannoneer (Tupchibashi) became widespread with the increasing use of firearms since the early Safavid Era. According to the first references to this position during the reign of Shah Tahmasb I, a cannoneer was a skilled professional who was able to both cast (TupRizi) and fire (TupAndazi) cannons. Since cannons were essentially in the hands of the central government, cannoneers soon became important people in the court. With the military reforms of Shah Abbas I, Cannoneer, maintaining the two aforementioned responsibilities, entered the military hierarchy and became one of the leaders of the army. After the two important wars of Yerevan (1635) and Qandahar (1648), both of which were won by means of the artillery, the standing of the artillery improved so that the office of cannoneer and the artillery unit were officially created in 1654. Since then, until the end of the Safavid Era, a cannoneer was a military official who commanded the artillery in war. Thus, Cannoneer and three other offices, namely Qurchibashi (Commander of the Royal Bodyguards), Qullar Aghasi (Commander of the Royal Slaves), and Tofangchi Aghasi (Commander of the Royal Musketeers), became the four pillars of the Safavid army. This paper studies the emergence of Cannoneer in the army of the Safavid dynasty to clarify its position and tasks in the military ranks of that era.
خلاصه ماشینی:
بهرغم این نوشتٔە صریح نصیری، به استناد منابع تاریخی باید گفت این منصب تا زمان شاهعباس دوم در سلسلهمراتب قدرت و سازمان قشون و نظام دیوانی جایگاه رسمی نیافت، هرچند اشخاصی بدان ملقب بودند؛ لذا اگر نوشتٔە نصیری دربارٔە ایجاد منصب توپویباشی توسط شاهعباس اول را بپذیریم، باید آن را اینگونه تعبیر کنیم: شغل و مقام و جایگاه توپویباشی که بهتدریج از »فنسالری )استاد(« به »امیری« ارتقا یافته بود، در اثر اصلحات نظامی شاهعباس اول به »منصب« نزدیک شد و ضمن حفظ ماهیت فنسالرانه، نقش نظامی آن پررنگتر شد و توپویباشی عمل امیری بود که مأموریتها و وظایف نظامی مرتبط با توپ برعهدٔە او نهاده میشد، اما منزلت و موقعیتش هنوز به پای فرماندهان عالی دیگر )قورچیباشی، غللر آقاسی و تفنگویباشی( نرسیده بود؛ زیرا توپخانه در ارتش شاهعباس اول اهمیت درجٔە دوم داشت و باوجود اینکه او در فتوحات خویش در برابر عثمانی و پرتغال تعداد زیادی توپ به غنیمت گرفت )دلواله، ١٣٧٠: ٥٢ و ٣٢٨؛ دسیلوا فیگوئروا، ١٣٦٣: ٢٢٧؛ شاردن، ١٣٧٢: ١٥٠٥/٤؛ کمپفر، ١٣٦٣: ٩٠ و٢٣٥ & ٤٦ :١٩٢٩ ,Herbert( که پشتوانٔە توپخانهای او را غنی ساخته بود، اما در شیؤە نبرد و اردوکشیهای وی که اساسا برپایٔە تحرک سریع، غافلگیری و جنگوگریز بود، توپخانه نقش اندکی داشت و عنصر اصلی نبود )دلواله، ١٣٧٠: ٥٢، ٢٩٩-٣٠٠ و ٣٢٨؛ دسیلوا فیگوئروا، ١٣٦٣: ٢٩٥ و بیات، ١٣٣٨: ٢٥٤(؛ مگر در جنگهای قلعه برای فروریختن برج و باروی آنها.