چکیده:
زمینه و هدف: شواهد موجود، ارتباط سلامت معنوی با کیفیت زندگی مرتبط با سلامت را در افراد مبتلا به بیماریهای مزمن نشان دادهاند. پژوهش حاضر ازجمله اولین مطالعاتی است که با هدف بررسی ارتباط سلامت معنوی و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در جمعیت عمومی بزرگسال تهرانی در فاصله سالهای 95-1393 انجام شده است.
مواد و روشها: مطالعه مقطعی حاضر در چارچوب مطالعه قند و لیپید تهران بر روی بزرگسالانی که پرسشنامه جامع سنجش سلامت معنوی و همچنین مقیاس بومی کیفیت زندگی مرتبط با سلامت (SF-12) را تکمیل نموده بودند، انجام شد. ارزیابی ارتباطات بین متغیرهای جمعیتشناختی، سلامت معنوی و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری به تفکیک جنسیت انجام شد.
یافتهها: پرسشنامه سلامت معنوی توسط 1595 نفر (56/2 درصد زن و 43/8 درصد مرد) با میانگین سنی 12/5±41/3 سال تکمیل شد. در مجموع 361 نفر (22/6 درصد) مجرد بوده و 657 نفر (2/41 درصد) تحصیلات دانشگاهی داشتند. میانگین امتیاز کل سلامت معنوی و مولفههای شناختی/ عاطفی و رفتاری در زنان به طور معنیداری بالاتر از مردان بود (p<0/001). علاوه بر این میانگین امتیاز کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در مردان نسبت به زنان مورد بررسی در تمامی ابعاد بالاتر بود (p<0/001). شاخصهای برازش مدل مفهومی مورد آزمون برای مردان و زنان مقادیر قابل قبولی را نشان داد. ارتباط مستقیم معنیداری بین مولفه شناختی/ عاطفی سلامت معنوی با بعد روانی کیفیت زندگی در مردان (p<0/05 و 0/37=β) و زنان (p<0/05 و 0/21=β) وجود داشت.
ملاحظات اخلاقی: پیش از اجرای طرح، تمامی مشارکتکنندگان برگههای رضایت آگاهانه را امضا کردند.
نتیجهگیری: الگوی ساختاری ارتباط معنیدار سلامت معنوی با کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در زنان و مردان بزرگسال تهرانی، میتواند در مداخلات ارتقای کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در جامعه شهری تهران مورد بهرهبرداری قرار گیرد. تعمیم نتایج حاضر، مستلزم مطالعات بیشتر در جمعیتهای مختلف به ویژه ساکنین سایر شهرها و روستاهای کشور است.
Background and Aim: Existing evidence indicated the association between spiritual
health and health related quality of life (HRQoL) in individuals with chronic diseases.
The current study is among the first conducted to investigate the association
between spiritual health and HRQoL in a general population of Tehranian adult,
using the structural equation model method.
Materials and Methods: The current cross-sectional study was conducted within the
framework of the Tehran Lipid and Glucose Study (TLGS). Participants were adults
≥20 years who participated in the TLGS during 2014-2016 and completed the spiritual
health inventory in Muslim adults (SHIMA) and the Iranian version of Short-Form 12-
Item Health Survey version 2 (SF-12v2). Structural equation modeling was used to
assess associations between socio-demographic factors, spiritual health and HRQoL.
Findings: The spiritual health questionnaire was completed by 1595 adults (56.2%
female) with a mean age of 41.3±12.5 years. Of the total study population,
361(22.6%) were single and 657 (41.2%) had academic education. Mean total and
subscale scores of spiritual health were significantly higher in women compared to
men (p<0.05). In addition, mean HRQoL subscale scores were significantly higher in
men compared to women (p<0.001). Fit indices of tested conceptual model for men
and women were acceptable. Cognitive/ emotional dimension has a significant direct
association with the mental dimension of HRQoL in both men (β=0.37, p<0.05) and
women (β=0.21, p<0.05).
Ethical Considerations: All participants signed informed consent form befor data
collection.
Conclusion: The current study indicated a structural model of association between
spiritual health and HRQoL in Tehranian men and women, which can be used in future
interventions with the aim of improving HRQoL in adults. To generalize these findings,
further investigations in other urban and rural Iranian populations is recommended.